چگونه فرایند تدریس را بهبود بخشیم؟

تعریف تدریس

«تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، براساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگردان»

 ویژگی های خاص برای تدریس:

1- وجود تعامل با رابطه متقابل بین معلم و شاگرد
2- هدفدار بودن فعالیت معلم
3- فعالیتی آگاهانه
4- متناسب با وضع شناختی شاگردان
5- هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است.

دانش آموزان چگونه یاد می گیرند: برای درک موضوع یادگیری دانش آموزان باید بر موارد زیر توجه کرد که به شرح زیر می باشد

الف) مشارکت فعال:

یادگیری در مدرسه مستلزم توجه، مشاهده و یادسپاری، فهمیدن، تنظیم هدف ها و مسئولیت پذیری دانش آموزان است چنین فعالیت شناختی به مشارکت یادگیرنده بستگی دارد.

ایجاد محیطی چالش برانگیز توسط معلم، اجازه ندهید دانش آموزان صرفاً شنونده باشند، برای دانش آموزان فرصت فعالیت های عملی نظیر: تجربه، آزمایش، مشاهده مهیا کنید، آن ها را برای شرکت در بحث ها ترغیب کنید، به دانش آموزان فرصت دهید تا درباره ی آن چه می آموزند و شیوه ی آن تصمیم بگیرند. بنابراین یادگیری مستلزم مشارکت فعال و سازنده ی یادگیرنده است.

 ب) مشارکت اجتماعی:

یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و مشارکت در محیط اجتماعی زیربنای یادگیری می باشد. و دانش آموزان در محیط اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر و بیشتر و جدی تر می آموزند. در کلاس درس،آنان می توانند دانش آموزان را وارد فعالیت گروهی کنند و خود بر امور نظارت بپردازند، از طریق الگوسازی به دانش آموزان شیوه ی همکاری با یکدیگر را آموزش دهند و امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهند، پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت کنند.

 ج) فعالیت معنادار:

افراد زمانی بهتر می آموزند که بتوانند در فعالیت هایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسبند و برای زندگی واقعی سودمند انگاشته می شوند. در کلاس درس،معلمان می توانند فعالیت های کلاسی را از طریق انجام آن ها در بستری عینی معنادار سازند مثلاً: برای یاد دادن مهارت های ارتباطی آن ها را وارد بحث کنند یا برای یاد دادن مهارت نگارش آن ها را به تهیه روزنامه دیواری ترغیب کنند، مدرسه می تواند با متخصصان محلی در ارتباط باشد و آن ها را برای سخنرانی دعوت کند، معلمان تفاوت فرهنگی را مد نظر قرار دهند.

 د) خود نظم جویی و فکور بودن:

خود نظم جویی یعنی توانایی فرد برای پایش یادگیری، درک زمان وقوع خطا و آگاهی از شیوه ی رفع آن یعنی دانش آموز تفکر دارد و قادر به تمییز ظواهر از واقعیت ها می باشد. در کلاس درس، طراحی روش حل مسأله، طراحی آزمایش و خواندن کتاب، ارزشیابی سخنان خود و دیگران، وارسی تفکرشان و پرسش و سۆال هایی از خود درباره ی درک و فهم شان، بدست آوردن آگاهی واقعی از خود در مقام یادگیرنده، آگاه شدن از راهبردهای اثرگذارتر برای کاربرد و زمان استفاده از آن.

 و) انتقال یادگیری:

 دانش آموزان نمی توانند آنچه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس،باید دانش آموزان به درک و فهم کافی از درس برسند، بازگو کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، ربط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری.

 س) سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها:

پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلاً: زمین را صاف می بینیم و آن را مسطح می پنداریم. در کلاس درس،معلم سۆالاتی بپرسد تا از درک آنها آگاهی یابد، ایده های نادرست را به تدریج برطرف و ایده های درست را تقویت کند و این کار را به صورت عینی نشان دهد.

  نتیجه گیری:

در روند تدریس باید به چند مقوله توجه نمود: اول بر یادگیری و راه ها و روش هایی که یادگیری را موثرتر و آسان تر می کند و دوم بر کنش های تدریس توجه کرد و برای آن ها برنامه ریزی کرد. در این برنامه ها را آزمایش کرد سوم شاخص های تدریس موثر را باید رعایت نمود و چهارم داشتن یک ارتباط خوب و موثر بسیار مفید خواهد بود و پنچم باید به برنامه های آموزشی و ساخت نظام آموزشی توجه نمو

دروغگویی فرزندتان را در 7 مرحله درمان کنید

بیشتر ما گاهی دروغ می گوییم و با تغییر شکل دادن واقعیت سعی داریم دروغ خود را توجیه کنیم اما به محض اینکه

کودک دروغگو

 

فرزندمان دروغ کوچکی بگوید، عصبانی و برآشفته می شویم. این در حالی است که بچه ها باید دوره های مختلف رشد را طی کنند تا کم کم تفاوت میان واقعیت و رویا را متوجه شوند...

 

براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که «هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده» و با این تفکر ذهنی و رشدی، امکان دارد کودک 3 ساله شما در حالی که دور دهانش آغشته به مرباست، به چشمانتان زل بزند و بگوید نمی داند این شیشه مربا چرا شکسته و اصلا از وجود مربا در کابینت بی خبر بوده است! او می داند بی تردید شکستن ظرف مادر را عصبانی می کند و رفتار درست از نظر او، نگفتن علت واقعی این اتفاق است. بچه ها برای درک تفاوت بین حقیقت و دروغ به زمان نیاز دارند بنابراین باید در درک بهتر حقیقت و دروغ یاری شان کنید.

 

بررسی ها نشان داده فقط 18 درصد از کودکان 6 ساله می توانند تفاوت داستان های واقعی و تخیلی را درک کنند و بقیه بچه ها تا 9 سالگی قدرت درک تخیلی بودن داستان هایی مانند دیو و پری را ندارند. بچه ها در 7 سالگی از دروغ گفتن حس بدی پیدا می کنند و از مجازات می ترسند و در 12 سالگی که طبق نظریه دکتر پیاژه به بلوغ می رسند، می فهمند اگر نتوانند با گفتن حقیقت اعتماد مردم را جلب کنند، شکست خواهند خورد.

 

همه اینها را گفتیم تا به این نکته برسیم که دروغگویی در سنین مختلف تعابیر متفاوتی دارد و برای کودک قبل از سنین مدرسه، به کار بردن لفظ «دروغگو» جایز نیست. با این مقدمه، می رسیم به یک راهکار عملی 7 مرحله ای که شما را یاری می کند بچه هایی راستگو بار بیاورید:

 

 

مرحله اول: مفهوم حقیقت را آموزش دهید

از همان کودکی (2 تا 5 سالگی) هنگام بازی کردن با کودک، تماشای تلویزیون یا هنگام کتاب خواندن تفاوت میان حقیقی و غیرحقیقی بودن را به کودک بیاموزید. این فرصت ها می توانند مقدمه ای برای شروع بحث هایی در درک مفهوم حقیقت باشند. آیا اگر یک سگ زیر غلتک آسفالت برود، مثل کاغذ پهن می شود و بعد به حالت اول برمی گردد و می دود؟ یا اینکه بابا گفت چه بچه شیرینی! می خورمت... شوخی بود و نمی خواهد تو را بخورد.

 

مرحله دوم: معلم خوبی باشید

بچه ها از همان کودکی مانند دوربین فیلمبرداری هر چه از شما می بینند و می شنوند، ضبط و تقلید می کنند پس الگوی راستگویی باشید. وقتی برای ندادن پول بلیت سن کودک را به متصدی کمتر می گویید، او موضوع را می فهمد و شاید با تعجب بگوید: «من که 3 سالم نیست، بابا! 4سالمه!» پس با گفتن دروغ های کوچک و بزرگ از همان کودکی دروغگویی را به او نیاموزید. دروغ گفتن پشت چراغ قرمز، پای تلفن و... از چشمان او دور نخواهد ماند.

 

مرحله سوم: لاف زدن و پز دادن را دروغ گفتن ندانید

به فرزندتان کمک کنید تفاوت رویا و واقعیت را دریابد و بدون اینکه او را دروغگو بخوانید، سعی کنید روی لاف زدن او اسم بگذارید. مثلا وقتی فرزندتان در مورد ماشین کنترلی پرنده اش با دوستانش حرف می زند و آن را توصیف می کند، می توانید به او پیشنهاد دهید که به دوستانش بگوید شوخی کرده و واقعیت را توضیح دهد. یادتان باشد همه بچه ها گاهی «چاخان» می کنند ولی نگذارید لاف زدن آنها با این توجهات زیاد و رفتارهای غلط به یک مشکل تبدیل شود.

 

مرحله چهارم: باعث دروغگویی نشوید

گاهی والدین پس از مشاهده اعمال ناشایست کودک، برخورد تندی دارند و طوری از او توضیح می خواهند که مجبور به دروغگویی می شود اما هیچ وقت سوال نکنید؛ به جای اینکه بپرسید تو شیشه مربا را شکستی و به دلیل فریادی که می زنید، ترس ایجاد کنید، بگویید: «واقعا عصبانی شدم چون رفتی روی کمد و شیشه مربا رو شکستی!»

ادامه نوشته

لطفا تقلب نکنید

نام امتحان  برای بیشتر دانش آموزان و حتی اولیای آن ها، همواره دلهره‌آور و
اضطراب‌آفرین است.

پیامدهای امتحان می تواند نگرانی از سرزنش‌ها، دلهره شکست، عقب‌ماندن و ناکامی
در آرزوها و آرمان‌ها می باشد که موجب آزردگی روح و جان می شود.

متاسفانه یکی از راه هایی که دانش آموزان ممکن است برای فرار از این اضطراب و
ناکامی ها انتخاب کنند، تقلب در امتحان است.

با وجود این که آموزش و پرورش قوانین دقیق پیش بینی شده ای را تنظیم کرده است،
اما در عمل این مشکل روز به روز در حال گسترش است. با گسترش تقلب در مدارس متاسفانه دانش آموزان دیگر هیچ تلاشی برای یادگیری درس انجام نمی دهند و دانش آموزان ساعی انگیزه خود را برای یادگیری از دست می دهند زیرا نتایج غیرواقعی دیگران را می بینند. و دانش‌آموزی که در پایه‌های پایین‌‌تر از این روش استفاده کرده است در سال‌های بعد در یادگیری مطالب جدید دچار مشکل می‌شود

لذا در این مقاله می خواهیم به بررسی عوامل تقلب کردن دانش آموزان بپردازیم در
ذیل برخی از مواردی که باعث تقلب کردن دانش آموزان می شود ذکر شده است:

ضعف درسی دانش آموزان نسبت به محتوا آموزش داده شده در طول سال

عدم آگاهی از دلایل برگزاری امتحان و انجام تکالیف در هدف آموزشی

انتظارات نامتناسب والدین و معلمین با توانمندی های دانش آموزان

ترس و عدم امنیت از طرف والدین بخاطر نمرات دریافتی از امتحانات

اعتماد نداشتن به خود و آموخته هایش

عدم فعالیت مشاوران مدارس برای آموزش به دانش آموزان

علاقه کم‌تر به مطالعه در دانش آموزان و افزایش نمره به عنوان ملاک برتری و نه سطح فهم

کم‌بود مطالعه درسی و غیردرسی

عادت کردن دانش آموز به تقلب و خودنمایی برای انجام ابن کار و ابراز شجاعت بابت انجام این کار

بیان نتایج تقلب از نظر روانی برای دانش آموزان

 

در ادامه این مقاله می خواهیم راه کارهایی را برای کاهش این عمل در مدارس ارایه
دهیم :

آمادگی برای آزمون از نکات بسیار مهمی است که دانش آموزان و والدین می توانند برای از بین بردن تقلب در هنگام آزمون انجام دهند.

دانش آموزان تلاش کنند که به جای حفظ مطالب درسی، آن مطالب را بفهمند و به دانسته های خود  هنگام آزمون متکی باشند.

دوری از تنبلی و قبول زحمت درس خواندن توسط دانش آموز

گرچه ترک عادت موجب مرض است؛ اما دانش آموزانی که به تقلب عادت کرده اند، و تقلب را یک راه حل برای گرفتن نمره خوب می دانند، سعی کنند که این عادت را ترک کنند. در این خصوص می توانند با مشاور مدرسه و یا یک مشاور آوزشی صحبت کنند. به طوری که بی توجهی معلم موجب وسوسه آن ها نشود.

هدف نهایی این است که بچّه‌ها را متقاعد کنیم تقلّب نکنند و حتّی تقلّب کردن دوستانشان را نیز نادرست بدانند. " آن چه باعث غرور و موفّقیّت می‌شود، انجام اعمال درست است!" 

پرسش این سۆال از دانش آموزان می تواند آن ها را به فکر وادارد :  اگرهمه‌ی مردم تقلّب کنند، دنیای امروز ما چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ یا بپرسید، چه احساسی پیدا خواهیدکرد، اگر بدانید دکترتان در آزمایشات پزشکی شما تقلّب کرده‌است؟

تأکید بر نکات مثبت شخصیّت دانش‌آموزان و دانشجویان، اعتماد کردن به توانایی‌های آنان و برخورد منطقی در مقابل نقض قوانین کلاس از جمله تقلّب کردن، کمک زیادی به جلوگیری از تقلّب می‌کند. تعریف تقلّب برای ایشان باید با توجّه و دقّت بسیار انجام شود.

در این مقاله، برخی از علل تقلب در مدارس ذکر شده است، هم چنین راه کارهایی به
معلمان و دانش آموزان ارایه شده  تا بتوانند در کاهش این کار نادرست در مدارس،
جلوگیری نمایند.

 

مرکز یادگیری سایت تبیان


حسین پناهی

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩Globes bloemen globesحسین پناهی

توارد یا شباهت نزّار قبّانی و دو شاعر ایرانی

ادبیات تطبیقی

نزّار قبّانی و دو شاعر ایرانی

۱

«خواستم نگذارم گیسوانت بلند تر شود ؛

و از شانه هایت فرو ریزد ...

اما موهایت ، آرزوهایم را درهم ریخت »

(نزّار قبّانی)

سرِ سجّاده ام بودم ، که گیسوی تو درهم ریخت :

نظر های حلال و آرزوهای حرامم را

(فاضل نظری – مجموعه ی شعر « با گریه ی امپراتور» )

۲

در بندر آبی چشمانت ،

باران رنگ های آهنگین می ریزد ؛

(نزّار قبّانی)

همین که آینه ی چشم آبی ات تر شد

به هر کویر که کردی نگاه ، بندر شد.

غلامرضا طریقی

 

ادبیات تطبیقی

دکتر عباسعلی وفایی

دانشمندان ایرانی در صرف و نحو عربی و علوم بلاغی کتاب ها نوشته اند .اوج آن در قرن های ۷ و ۸ . (ص ۱۷)

در زبان فارسی بسیاری از اصطلاحات ادبی ، زبانی ، نحوی ، کلامی ، فلسفی ، فقهی و برخی دیگر از دانش ها، عربی است .واژگان معرب فارسی در عربی نیز زیاد است . ۱۸

زبان فارسی و عربی از یک ریشه نیستند . و در ذیل زبان شناسی مقابله ای مطالعه می شوند .و به جهت تأثیر و تأثر تاریخی و دینی ، به هم نزدیک اند . ۱۸ و ۱۹

مباحث : مسایل کلی دو زبان / مسایل آوایی و صرفی / و  مسایل نحوی / ۱۹

ایرانیان ، واژه های به عاریت گرفته از عربی را لباس ایرانی پوشانده اند ۲۲

زبان نظامی بالقوه در ذهن اهل زبان است که با علایمی مشخص و قراردادی ارتباط انسان ها را فراهم می کند .۲۲

ویژگی های زبان : نظام مندی – زایایی – انتقال پذیری – دوگانگی – جابجایی ۲۳

انواع زبان شناسی : تطبیقی – توصیفی – تاریخی – مقابله ای ۲۳

مقابله ای : بحث آن اختلاف دو زبان یا لهجه است   ۲۳  

تطبیقی : بحث آن زبان هایی است که در یک خانواده قرار دارد و اشتراکات فراوان . ۲۳

در این روش جنبه های چهارگانه ی زبان (آوایی ، صرفی ، نجوی ، قاموسی ) مطالعه می شود .۲۴

زبان صرفی : رابطه ی کلمات و معانی ثانوی آن ها در مواردی ، با بکار گیری کلمات خاصی که معنی مستقلی ندارد ، بیان می شود.۲۴  این کلمات ، حرف خوانده می شود . ( زبان های هند و اروپایی )۲۴

گروه زبان های سامی نیز صرفی است : عربی ، آرامی ، آشوری ، قبطی ، حبشی ۲۴

خانواده های زبانی : خانواده ی زبان های هند و اروپایی : هند و ایرانی – یونانی – ایتالیایی – اسلاوی – آلبانیایی – ژرمنی  ۲۵

خانواده ی زبان های سامی : عربی ، ۲۵

زبان های ایرانی : باستان – میانه – کنونی 26

باستانی :از 4 زبان باستانی ، آثاری باقی مانده : مادی – سکایی – اوستایی – باستان 26  ( کتیبه های هخامنشی ) 26

اوستایی : زبان شرق فلات ایران ( اوستا) 27 آثار مانده : یسنا – یشت ها – ویسپرد –وندیداد – خرده اوستا 27

زبان های ایرانی میانه : از پایان هخامنشی  تا آغاز اسلام . از این دوره آثاری به زبان فارسی میانه ، سغدی ، پارتی ، خوارزمی ، سکایی هست . 28

تشکیل سلسله ی اشکانی را ( 25 سال پیش از میلاد ) آغاز دوباره ی فارسی میانه می دانند ؛ تا پایان ساسانی . 28

این زبان ها با توجه به جغرافیا ، دو گروه اند :

-         شرقی : سغدی ، سکایی ، بلخی ، خوارزمی .28

-         زبان های غربی :  

از پهلوی اشکانی سه نوع اثر مانده است :

الف : به پهلوی اشکانی

- سفالینه های نسا ( عشق آباد ترکمنستان)

- قباله ی اورامان

- کتیبه اردوان پنجم در شوش

کتیبه پادشاهان نخستین ساسانی  29

 ب : به خط فارسی میانه :

یادگار زریران – درخت آسوریک – هر دو منظوم

ج : آثار به خط مانوی 29

زبان های ایرانی نو : از سال 253 آغاز شده است 29 :

1 – پشتو : افغانستان و شمال پاکستان

2 – کردی : کردستان ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه

3 – آسی : قفقاز ، ( دو گویش : شرقی آیرونی – غربی دیگوری / آیرونی تحول یافته ی سکایی است .)

4 – بلوچی : مشرق و جنوب شرقی ایران بلوچستان ایران و پاکستان ، افغانستان ، جنوب آسیای میانه ، شارجه 30

5 – لری و بختیاری

6 – گیلکی

7 – طبری

زبان فارسی : دنباله ی فارسی میانه ی زردشتی است . از زمان یعقوب لیث زبان رسمی مسلمانان ایران شده است و از هندوستان تا اروپا و از خوارزم تا خلیج فارس .31

زبان عربی : از ویژگی های مهم آن سه حرفی بودن اصل کلمات است . صامت ها ثابت اند و معنای کلمات به مصوت ها ارتباط دارند . 33

ساختمان اصلی فعل به یک صورت است و تقسیم فعل به ماضی و مضارع است . عربی فصیح همان لهجه ی حجاز و قریش است و زبان قرآن . 33

 

شعر علی رضا قزوه

دلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردم

به دریا مى زدم در باد و آتش خانه مى کردم

چه مى شد آه اى موساى من، من هم شبان بودم

تمام روز و شب زلف خدا را شانه مى کردم

نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم

اگر مى شد همه محراب را میخانه مى کردم

اگر مى شد به افسانه شبى رنگ حقیقت زد

حقیقت را اگر مى شد شبى افسانه مى کردم

چه مستى ها که هر شب در سر شوریده مى افتاد

چه بازى ها که هر شب با دل دیوانه مى کردم

یقین دارم سرانجام من از این خوبتر مى شد

اگر از مرگ هم چون زندگى پروا نمى کردم

سرم را مثل سیبى سرخ صبحى چیده بودم کاش

دلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردم

شعرازاستاد علی رضا قزوه

طرح اسلیم

Slide Show

دل نوشته  رمضان

 ای مولای من ، چون به گناهان خود مینگرم زار می نالم و چون به کرم و احسان بی پایان تو نظر میکنم طمع کرده و امیدوار میگردم.


پس اگر مرا عفو کنی رواست ، که تو بهترین مهربانی

و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای (که من مستحق عذاب بوده ام ).....

ای خدای من اگر مرا ببخشی ، شایسته است ، زیرا که پیش از من چه بسیار از گنهکاران را

 عفو کرده ای.ای سید من حب دنیا را از دلم بیرون ببر و مرا بر گریه به حال خود یاری کن

که سخت عمرم را به تسویف و آرزوهای باطل از دست دادم و اینک به جایی رسیده ام که از خوبی و اصلاح نفس خود بکلی نا امیدم. پس از من بد حال و تبه روزگارتر کیست ؟؟؟

وای بر من اگر با چنین حالی به سوی قبرم منتقل شوم (قبری که برای استراحت خود آنرا مهیا نکرده ام )...

چرا نگریم ؟ در حالی که نمیدانم مسیرم تا کجاست و به کجا میروم و اکنون میبینم که نفس با من خدعه میکند و روزگار با من مکر میورزد، در حالی که پرنده مرگ بر سرم پر و بال گشوده است.

پس چرا نگریم ؟ می گریم بر آن حالتی که از قبرم خارج شده ام.

گریه میکنم برای تاریکی قبرم .گریه میکنم برای تنگی لحدم

گریه میکنم برای سؤالاتی که نکیر و منکر از من میپرسند.

گریه میکنم برای خروجم ازقبر ، در حالی که از قبر برهنه و خوار و ذلیل بیرون آمده و بار سنگین اعمالم را بر پشت گرفته ام .

گاهی به جانب راست خود می نگرم و گاهی به جانب چپ، در آن حال که خلایق هرکسی به کاری غیر از کار من مشغولند

سید من ، به عزت و جلالت قسم که اگر تو از من به خاطر گناهانم بازخواست کنی ، من هم  به عفو و بخششت از تو بازخواست خواهم کرد.

اگر از من به خاطر خواری و لئامتم بازخواست کنی ، من هم به خاطر کرم و بزرگواریت از تو بازخواست میکنم

و اگر به دوزخ واردم کنی اهل آتش را از محبتم به تو آگاه می سازم

ای خدای من اگر تو غیر از اولیا و اهل طاعتت  را نبخشایی ،پس گنهکاران به درگاه چه کسی تضرع و زاری کنند ؟؟؟....

ای خدای من اگر مرا در آتش ببری ، دشمنت یعنی شیطان شاد و خوشحال میشود  و اگر در بهشت واردم کنی پیغمبرت مسرور میشود و من به خدا قسم یقین دارم که تو سرور پیامبرت را از سرور شیطان بیشتر دوست داری

ادامه نوشته

مضمون آفرینی و نکته پردازی در غزل    دکتر   تقی وحیدیان کامیار

  مهم‌ترين ويژگي شعر فارسي از قرن نهم به بعد تا سبك معروف به هندي مضمون‌آفريني است كه از آن با اصطلاحات بسيار ياد كرده‌اند. از جمله: معني‌آفريني، نازك‌خيالي، نازك‌بيني، نازك‌انديشي، نكته‌سنجي، نكته‌يابي، باريك‌انديشي، نكته‌آفريني، نكته‌گويي، ‌خيال‌پردازي، خيال‌بافي، مضمون‌تراشي، مضمون‌سازي، مضمون‌يابي و غيره... ولي در هيچ فرهنگ لغتي و در هيچ جايي كسي اين اصطلاحات را تعريف نكرده است، بلكه فقط به معني لغوي آن پرداخته‌اند. به عبارت ديگر نگفته‌اند كه چه اتفاقي در زبان صورت مي‌گيرد كه مضمون آفريده مي‌شود يا نكته و خيال نازك به وجود مي‌آيد. براي روشن شدن قضيه ببينيم در تاريخ ادبيات دكتر صفا زير عنوان نكته‌سنجي و مضمون‌آفريني چه مطالبي آمده است:

«نكته‌سنجي و نكته‌يابي و نكته‌گويي يعني گنجانيدن نكات باريكي در اشعار همراه با خيال دقيق و نازك‌بيني تام.»
اينها همان نكات تازة بديع‌اند كه معمولاً از آنها در شعر به «مضمون» تعبير مي‌كنيم و ... چنين نازك‌خياليها و نكته‌پردازيها امر تازه‌اي در شعر فارسي نبود و مخصوصاً در شعر غنايي ما وجود داشت. اما هر چه از قرون مقدم به قرون متأخر نزديك مي‌شويم قوت آن را محسوس‌تر و به همين نسبت سادگي الفاظ را براي سهولت بيان بيشتر مي‌يابيم. در غزل شاعران قرن هفتم تا اواخر قرن هشتم، مگر در بعضي موارد نادر، جانب اين هر دو جزء كلام به نوعي گرفته شد كه خواننده احساس نقصاني در لفظ و معني نمي‌كند و حتي در اين ميان شاعراني از قبيل خواجو و سلمان و خاصه‌ حافظ توانسته‌اند نكته‌هاي دقيق بسيار در الفاظ عالي منتخب بگنجانند و خواننده را از قدرت شگفت‌انگيز خود به حيرت افكنند. (صفا، 164، جلد 4) دكتر صفا معتقد است مضمون‌آفريني شاعراني چون حافظ هم جنبه الهام دارد و هم جنبه لفظ فصيح معجزه‌آسا. حال آنكه شاعران اواخر قرن هفتم تا قرن دهم به قدري در تكاپوي يافتن نكته‌هاي باريك بودند كه گاهي از رعايت جانب الفاظ بازماندند.

ادامه نوشته

دمی باهمشهری هفته نامه شهرضا 12/5/1392

 

به نام خداوند صاحب جمال        خداوند فرّ وشکوه وجلال

با تشکر از جناب آقای احمدرضا سلیمی به خاطر چاپ مطلب ،  متن دمی با همشهری  هفته نامه را  جهت اطلاع سایر هموطنان در وبلاگ قرار    می دهم

هفته نامه ی شهرضا مزّین به مطالب گوناگونی است که جایگاه خود را  نه تنهادر بین مردم  این شهر بلکه در بین سایر شهرها حفظ کرده است و این محبوبیّت  و مقبولیّت به کلیه عوامل دست اندر کار و به خصوص نستوه بودن سر دبیر آن که در فراز ونشیب های مختلف مصداق « المومن کالجبل راسخ لا یحرکه العواصف » «مومن همانند کوه استواری است که هیج بادی آن را نمی لرزاند » است ،با توجه به تنوّع  داشتن این هفته نامه مطالبی گونه گون را می توان به صورت تسلسل جهت افزایش اعتماد به نفس خوانندگان  و ارایه ی مطالب علمی  و اجتماعی  به صورت  مختصر در کنار سایر مباحث ارایه کرد نمونه ای ارسال می گردد در صورت قبول خاطر  این ارتباط تداوم یابد.

«مدّتی قبل هفته نامه را می خواندم که هجمه ها و خرده گیری ها در بین مطالب متنوع ،موج می زد.به یاد ملا نصرالدین افتادم ،همان روزنامه ای که اشعار آن را میرزا علی اکبر طاهر زاده صابر ،شاعر بزگ ملی آذربایجان قفقاز ، سراینده ی فکاهیات اجتماعی و انقلابی زمان مشرطیت  ،عهده دار بود،و اولین بار اشعاروی در شماره ی 8 سال    1806  میلادی درمورد مسائل اجتماعی چاپ شد. برآن شده با استفاده از آثار  مسعودلعلی  برخی از نکات  آموزنده را در راستای مسائل مختلف اجتماعی  و  بدون غرض و تعصب، بیان دارم.

 

ادامه نوشته

آقای حسام خاتمی دانش آموز سال 1376

85415407047861621695.jpg

سلام و درود فراوان به شما دانش آموز خوب با وفا و قدیمی

بنا به درخواست شما اسامی و تصویر آن سال در وبلاگ قرار می گیرد.

1- عبدالرضا شیری 2- امیرحسین غضنفری 3- رضا بهرامی4- امیر مومنیان5-0 وحید شیری 6-علی اکبر دهبان7- رحمت الله شاه محمدی 7- مصطفی امام قیسی 8- عمادی9- سجاد قره قانی 10- پیمان بهمنی

11-محمدرضا قره قانی12-جعفر حاجی جانی13- محمدرضا جهانی14-سعید رضایی15- محمد بیات-بهرامی

حمیدرضا کاویانپور-خاتمی - صهبا- سلطانی - روح الله میر طالبی - غفاری - مجید موسوی- مهران جهانشاهی - موسوی- جاوری- کیامرث جهانشاهی -ابراهیم جهانشاهی

سودایی حمید همتی ولندانی و.......


یک معجزه قرآنی در دانمارک

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می‌توان در سجیه دید، جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم می‌پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی‌شوند و بنابرین این پدیده زیبا به وجود می‌آید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.

در قرآن بارها از آیات و نشانه‌های خداوند شنید‌اید اما هیچ‌گاه به آنها در اطراف‌مان توجه نکرده‌ایم. این یکی از همان نشانه‌های است که خداوند در آیات مختلف درباره آن سخن گفته است. با دیدن این مناظر عجیب و زیبا، می توان بیشتر تعمق کرد.

ادامه نوشته

درنگی بر نام ها و نمادهای در درس رستم واسفندیار

چکیده :
این مقاله تأمل و درنگی است بر درس رزم و رستم و اسفندیار سال سوم دبیرستان و تحلیلی
است بر ریشۀ لغات و تأثیر آن بر مفهوم و روند داستان 
کللیدواژه: پیشینه ی داستان،نمادهای حیوانی،اسفندیار،رستم،کتایون وگشتاسب،بهمن

داستان رستم واسفندیار ازنغزترین داستان های شاهنامه است که اصل پهلوی آن در میان 
نویسندگان شاهنامه نی منثور و نزد رادیان خراسان شهرتی عظیم داشته است. این داستان
ترکیبی از یک سلسله برخورد: همچنین آزادي و اسارت، پیري و جوانی، کهنه و نو، تعقّل و تعبد،
برخورد سرنوشت انسان با اراده ي انسان، و در پایان برخورد زندگی و مرگ است که در این
تراژدي بزرگ روح آدمی به بالاترین حدکشش و تقلّاي خود می رسد. دو پهلوان اصلی واقعه که
نام آورتر از آن ها در کتاب کسی نیست، مانند دو گردباد به هم در می آویزند و طی سه روز همه
ي ذخایر روح خود را به کار می گیرند. اشپیگل مکرر خاطر نشان کرده است که اسفندیار پهلوان
دینی مؤبدان است که از رستم از هر حیث برتر بوده و در جنگ یا رستم که بنابر معلوم از طرف
مادري بازمانده ي ضحاك است بالاخره به کمک جادو شکست می یابد. از رستم برخلاف دیگر
پهلوانان شاهنامه در اوستا ذکري نرفته است و این عدم حضور را اشپیگل دلیلی بر غرض ورزي
٢
مؤبدان باوي می داند، چه رستم مبلّغ کمربسته ي آیین ایشان را کشته است. (حماسه ملی ایران،
( ص 28
تئودورلند که خاورشناس آلمانی این نظر اشپیگل را مردود می داند و معتقد است اگر چنین
فرضی هم درست باشد، موبدان می بایست چهره ي مردم پسندانه ي رستم را در اوستا مخدوش
.( کنند نه این که اصلاً از او نامی به میان نیاورند. (حماسه ملی ایران ص 114 و 115
از نظر حبیب یغمایی، فردوسی در رستم و اسفندیار چنان پر مغز و در منتهاي جزالت و لطافت
این دو بزرگوار ایران و دو فرزند رشید را به هم در می افکند تا پادشاهی نامور به دست
سپهسالاري نامورتر از پاي در آید، بطوري که ایران نژادان تا پایان جهان کینه ي هیچ یک از این
دو را به دل درنگیرند همچنان هر دو را مقدس و منزّه شمارند. (فردوسی و شاهنامه ي او، صص
(89-87
داستان غم انگیز از زبان بلبل بیان می شود. رابطه ي بلبل با زبان پهلوي در شعر شاعران دیگر
همچو حافظ آمده است. (بلبل زشاخ سرو چو گلبانگ پهلوي ...) این رابطه از این جهت است که
خواندن بلبل ب شیوه اي است که روحانیون زرتشتی دعاها و وِردهایشان را در زباان پهلوي بدان
شیوه می خوانند در تفسیر پهلوي (زند+ باف) به معنی بلبل است و هنینگ زندباف را در زبان
سغدي به معنی سرود گوي توجیه کرده است و با واژه ي دستان یعنی حکایت و افسانه هم معنی
شده است و هزاردستان لقب بلبل مربوط به این است دیگر این که آغاز داستان که با یک براعت
استهلال آغاز گردیده است شبیه همان مقدمه اي است که در تراژدي یونان (سوفوکلس و
٣
اوریپیدس) و در روم و در آثار شکسپیر در رومئو و ژولیت و هنري هشتم به کار رفته است و این
( کار جنبه ي تنّبه انگیزي و اخلاقی را در پی دارد. (زندگی و مرگ پهلوانان- اسلامی، ص 164
فردوسی از لحاظ به کارگیري وازگان و نامها بهترین چیره دستی را به کار برده است و در واقع با
بیان آنها به بیان نگرش و جهان بینی خاص خود و نداي درون می پردازد و تا ذهن را به یک
التذاذ ادبی و دقّت نظر و هم چنین عبرت آموزي وادارد.
ادامه نوشته

توضیحات درس اول تا 3 ادبیات فارسی 1

توضیحات درس اول

معنای برخی از جملات و عبارات مهم که توضیح آنها در کتاب نیامده است.

1- سپاس و آفرین ایزد جهان آفرین راست: در این جمله،آفرین اول به معنای سپاس و ستایش  و آفرین دوم از مصدر آفریدن و به معنای خالق است- معنای جمله: سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که جهان را خلق کرده است.

2- آن که اختران رخشان به پرتو روشنی و پاکی او تابنده اند: پرتو به معنای نور است- معنای جمله: آن کسی که ستارگان درخشان به واسطه ی نور و پاکی او می درخشند.

3- و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده: چرخ گردان: آسمان- پاینده:پابرجا- معنای جمله: آسمان به فرمان و اراده ی خداوند پابرجاست.

4- دهنده ای که خواستن جز از او نیست خوش گوار: بخشنده ای که در خواست کردن جز از او شیرین و گوارا نیست.

5- هست کننده از نیستی،نیست کننده پس از هستی: موجودات را از عالم نیستی به عالم هستی می آورد و سپس به جهان آخرت می برد.. مفهوم جمله:خدایی که زنده می کند و می میراند.

6- خدایی او راست درخورنده: خدایی شایسته ی اوست.

7- ارجمند گرداننده ی بندگان از خواری ، در پای افکننده ی گردنکشان از سروری:بندگان خود را از پستی و ذلّت به بزرگی می رساند و زورگویان را از بزرگی به خواری می اندازد.

8- بلندی و برتری از درگاه او جوی و بس: بس به معنای فقط- معنای جمله: سربلندی و سرافرازی را فقط از درگاه خدا بخواه.

9- ندانم چه ای هرچه هستی تویی: تو را خوب نمی شناسم اما هرچه موجود است از توست.

10- پیمبر باز پسین: آخرین پیامبر

11- پیشرو پیمبران پیشین: راهنما و جلودار پیامبران قبل از خود

12- تا باد و آب و آتش و خاک در آفرینش بر کار است و گل بر شاخسار هم بستر خار:مفهوم جمله: تا زمانی که جهان آفرینش و زندگی وجود دارد. توضیح: (علمای گذشته جهان خلقت را ترکیبی از چهار عنصر باد- آب – خاک و آتش می دانستند که در نتیجه ی تأثیر ستارگان و سیارات بر آنان خلق می شدند.)

ادامه نوشته

طنز ی سروده شده برمبنای شعر مادر ایرج میرزا

داد زن شوهر خود را پیغام / که چرا عرضه نداری الدنگ؟
جاری‌ام رفته نشسته در قصر / بنده محبوس در این خانه تنگ
تو برایم نخریدی خودرو / پایم از پیاده رفتن شد لنگ
مردم از خانه‌نشینی ای مرد / تو بیا تا برویم سوی فرنگ
کاش می‌شد که تنم می‌کردم / پالتوی پوستی از جنس پلنگ
رنگ مویم دگر افتاد از مد / موی خود را بکنم باید رنگ
گر تو خواهی که طلاقت ندهم! / "باید این لحظه بی‌خوف و درنگ"
روی و پول فراوان آری / تا حرامت نکنم چند فشنگ
با نگاه غضب‌آلود و خشن / بر دل شوی خودش هی زد چنگ
شوهر ذلیل مادرمرده / نه بل‌آن جمله مردان را ننگ
هیبت شوهری از یاد ببرد / همچو ماهی که شود صید نهنگ
رفت و از غصه نشست و می خورد / شد ز می خوردن بسیار ملنگ
خیره از باده پی منقل رفت / شد هروئینی و آلوده بنگ
زن ظالم که بهانه می‌جست / سوی قاضی شد و سر داد آهنگ:
شوهر بنده که تریاکی هست / می‌زند سیلی و مشت و اردنگ
گر تو صادر نکنی حکم طلاق / می‌شوم کشته ضربات کلنگ
شوهر بنگی من تا اینجاست / شهد در کام حقیر است شرنگ
قاضی بی‌خبر و نا آگاه / خام یک مشت اراجیف جفنگ
به زن قصه طلاق اعطا کرد / شد زن قصه ما فاتح جنگ
خواست از محکمه بیرون آید / حکم قاضی به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین / "واندکی سوده شد او را آرنگ"
"از زمین باز چو برخاست نمود / پی برداشتن حکم آهنگ"
از دل شوهر سابق ناگاه / آمد آهسته برون این آهنگ:
آه دشت ژن من یافت خراش / آه پای ژن من خورد به شنگ!

تبریک میلاد امام حسن مجتبی ع

                           

                                 او آمده تا نور به شب ها بخشد       روح شرف و عشق به دنيا بخشد

 

او آمده تا باور وايمان و صفا       همراه دو صد عاطفه برما بخشد

 

او آمده از صلح و محبت بي شك      جاني ز ولا برتن تنها بخشد

 

  آن سيد خوبان و بهشت آمده تا     برمهر و وفا ارزش و معنا بخشد

 

 او آمده با نام حسن در حسنش     شوري به سرا پرده مولا بخشد

 

       او رود زلالي ست كه درفصل عطش     جود و كرم خويش به دريا بخشد

 

از لطف ، كريم اهل بيت عصمت         ما را زكرم خدا به فردا بخشد

 

    ميلاد امام مجتبي (ع) آمده است     شادي به حريم دل ما آمده است


منبع:aviny.com