تصمیم بگیر تا عشق یاب باشی نه نقص یاب.

                                                                                            « جرالد جمبالسکی»

                         خرد ه گیری

....... ملّا برای تغییر وضع زندگی اش قهوخانه ی بزرگ و آبرومندی به نام «قهوخانه ی ستاره نقره ای » در جاده ای که مسیر عبور چندین روستا و مسافران متعدّد بود احداث کرد. او سعی داشت با ایجاد فضایی راحت،همراه با ارائه ی خدمات صادقانه و قیمت های مناسب ، مشتری جلب کند ،اما در کما ل ناباروری این قهوخانه و استراحتگاه چندان مورد استقبال قرار نگرفت.

ملّا در اوج ناامیدی با کدخدای عاقل روستا مشورت کرد . کدخدا پس از ارزیابی شرایط رفت: « من یک راه حل مناسب برای حلّ مشکل تو دارم . تو باید نام قهوه خانه را تغییر بدهی . باید اسم آن را قهوه خانه  پنج زنگ بگذاری و ردیفی از شش زنگ بر سر در آن بیاویزی.»ملا با تعجب پرسید : «شش زنگ ؟ مضحک است ... این کار چه فایده ای می تواند داشته باشد؟»

کدخدا گفت امتحان کن ، نتیجه اش را می بینی.»

ملا با بد بینی و ناامیدی روش کدخدا را به کار بست. نتیجه این بود که هر مسافری که از جلوی قهوه خانه عبور می کرد ، متوجّه این اشتباه می شد . با این تصوّر که کسی به این مسأله توجّه نکرده ، برای تذکر به داخل قهوه خانه می رفت و پس از ورود تحت تاثیر فضای آرام آنجا قرار می گرفت و برای تجدید قوا توقف می کرد. این همان فرصت طلایی بود که مدت ها به دنبال آن می گشت.............

نکته:

همه حمّال عیب خویشتنیم                 طعنه برعیب دیگران چه زنیم

در مچ گیری و انتقادجویی ، هدف تخریب دیگران است ، اما دلیل دیگری  که ضعف این رویه را در پیش می گیرد این است که او از طریق نشان دادن و اعلام کردن نقصان ها و ایرادات کارهای دیگران می خواهد نازک اندیشی ،تیز هوشی ، علم هوش و کیاست خود را به رخ بکشدوعرض اندام کند!

>نکته: در مباحثات  ومناظره ها هدف طرفین نه رسیدن به حقیقت که اثبات دانش و پایه ی علمی خود به یکدیگر است.

هرکسی حق دارد تصوّر کند چیزی که او می گوید عین حقیقت است و دیگری هم به نوبه ی خود حق دارد تصوّر کند که این کس اصولا حق نداردچنین تصوّری داشته  باشد.

                                                   «ساموئل جانسون»

در هنگام بحث و جدل همیشه این حقیقت است که گم می شود.

                                                              « پابلیسیوس سیراس»

ممکن است حق با شما باشد و جانتان را بر سر حرفتان بگذارید ، ولی اگر کارتان بحث است و اثبات حقانیت خود وهمه سعی تان این است که عقیده ی دیگران را عوض کنید ، مطمئن باشید کارتان همان قدر بیهوده است که اگر حق با شما نبود.                             « دیل کارنگی»

دست در دست هم دهیم به مهر               میهن خویش کنیم آباد....

.....زیرا  زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته است .