واژههای عربی در شاهنامه
از جمله اموری که ما باید از غربیان بیاموزیم، روش درست مطالعه و دقت در تحقیق مطالب است، چه در مسائل علمی و چه در مباحث ادبی، حدس و گمان، تقریب و تخمین، و اتکا به ذوق و سلیقه شخصی، امروز دیگر ارزش و اعتباری ندارد و حتا در انتقاد ادبی و امور ذوقی به کاری نمیآید. وصفهای کلی و مبهم مانند «فصیح» و «بلیغ» و «منسجم» و «مستحکم» و «زیبا» و «شیوا» و مانند آنها که معمول محقق و ادیب شرقی بوده است و هنوز هست، ممکن است دربارهی همهی شاعران و نویسندگان یکسان به کار برود، اما هیچیک بر علم خواننده یا شنونده چیزی نمیافزاید و شاید تنها فایدهی آنها آن باشد که بر جهل و ابهامی که در ذهن گوینده یا نویسنده وجود دارد، پردهپوشی کند.
بحث و تحقیق در شیوهی بیان و سبک انشای شاعران و نویسندگان بزرگ یکی از کارهاییست که محتاج روش درست و دقیق علمی است وگرنه هرچه در این زمینه گفته شود، بیمعنی و بیفایده خواهد بود. موضوع میزان و چهگونگی استعمال لغتهای عربی در شاهنامهی فردوسی از این قبیل است.
سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم ِِدیده ی روشنایی