۲- از متن درس، چهار ترکیب وصفی که اهمّیت املایی داشته باشند، بیابید و بنویسید.
اختر سعد - مردم نحس - سپید معجر (ترکیب وصفی وارون)- شیر ارغند - بی‌خردان سفله

۳- در بیت‌های زیر، ترکیب‌های اضافی را مشخّص کنید.  

الف) تو مشتِ درشتِ روزگاری / از گردشِ قرن‌ها پس‌افکند  / مشت روزگار - گردش قرن

ب) زین بی‌خردانِ سفله بستان / دادِ دلِ مردمِ خردمند   / دادِ دل - دل مردم

ترکیب وصفی: ترکیب «اسم ﹻ صفت» را ترکیب وصفی می گویند. اسم نخست موصوف و دومی صفت است؛ مانند: دست بلند.

ترکیب اضافی: ترکیب «اسم ﹻ اسم» را ترکیب اضافی می گویند. اسم نخست مضاف و دومی مضاف الیه است؛ مانند: دست بهرام.

$  راه ‌شناسایی صفت و مضاف‌الیه

1- صفت،«تر و ترین» می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌الیه نمی‌پذیرد. 2- صفت و موصوف یک پدیده‌اند؛ امّا مضاف‌ و مضاف‌الیه دو پدیده 3- موصوف «ی» ناشناس می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌ نمی‌پذیرد.  4- اگر به ترکیب، صفت دیگری را بیفزاییم، در ترکیب اضافی، صفت مضاف‌الیه را وصف می‌کند و در ترکیب وصفی موصوف را؛ مانند: در چوبی بزرگ ، در خانۀ بزرگ.  5- مضاف الیه همیشه اسم است، پس «نشانۀ جمع» می‌پذیرد؛ اما صفت نمی‌پذیرد. 6- با افزودن «است» به ترکیب اضافی، جملۀ نامعنایی ساخته می‌شود. 7- صفت نقش مسندی می‌پذیرد؛ امّا اسم نمی‌پذیرد.

قلمرو ادبی

۱- در کدام بیت‌ها آرایه «حُسن تعلیل» به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید.

بیت ۳: شاعر علت در ابر پوشیده بودن قلّه دماوند را مخفی ماندن از چشم مردم دانسته است؛ این دلیل ادبی اما غیر علمی، آرایه حسن تعلیل پدید آورده است.

بیت ۵: شاعر علت پیمان بستن دماوند با شیر سپهر و پیوند کردن با اختر سعد (بلندی و ارتفاع دماوند) را رهایی از مردم نحس دیو مانند می‌داند؛ این ادعای غیرواقعی اما ادبی حسن تعلیل است.

بیت ۱۲: شاعر علّت ریختن برف بر قلّه دماوند را فرونشاندن درد و ورم او دانسته است. این ادعای ادبی اما غیر واقعی حسن تعلیل را پدید آورده است.

۲- در بیت‌های زیر، استعاره‌ها را مشخّص کنید و مفهوم هر یک را بنویسید.

از سیم به سر یکی کُله خُود / ز آهن به میان یکی کمربند

سیم (استعاره از برف) / آهن (استعاره از صخره‌ها و سنگ‌ها)

پنهان مکن آتش درون را / زین سوخته‌جان، شنو یکی پند

آتش (استعاره از خشم)

۳- شعرهای «دماوندیه» و «مست و هشیار» را از نظر قالب مقایسه کنید.
قالب شعر «دماوندیه» قصیده و قالب شعر «مست و هوشیار» قطعه است. در قصیده بهار مصراع نخست و مصراع‌های زوج و در قطعه پروین فقط مصراع‌های زوج هم‌قافیه‌اند.

قلمرو فکری

۱- محمّد تقی بهار شعر دماوندیه را در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی سرود. در این سال به تحریک بیگانگان، هرج و مرج قلمی و اجتماعی و هتّاکی‌ها در مطبوعات و آزار وطن‌خواهان و سستی کارِ دولت مرکزی بروز کرده بود. بهار این قصیده را با تأثیر پذیری از این معانی گفته است؛ با توجّه به این نکته، به پرسش‌های زیر پاسخ دهید.  (هتّاکی: )

الف) مقصود شاعر از «دماوندیه» و «سوخته‌جان» چیست؟

دماوند: آگاهان و آزادی‌خواهان/ خاموش جامعه.
سوخته‌جان: خود شاعر که همان ملک‌الشعرای بهار است.

ب) چرا شاعر خطاب به «دماوند» چنین می‌گوید؟              «تو قلبِ فسرده زمینی / از درد، ورم نموده یک چند»

زیرا او را مظلومی می‌داند که مورد ظلم واقع شده و به خاطر این ظلم از زمین سر بیرون آورده است.

۲- معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.

بفکن ز پی این اساسِ تزویر / بگسل ز هم این نژاد و پیوند

بازگردانی: پایه و شالوده این همه فریب و دورویی و نژاد ستمگران را از ریشه بر کن.
پیام: آرزوی نابودی حکومت تزویرگر و ستمگر

۳- مفهوم مشترک سروده‌های زیر را بنویسید.

■ شو منفجر ای دل زمانه / وان آتش خود نهفته مپسند (بهار)

■ دلا خموشی چرا؟ چو خُم نجوشی چرا؟ / برون شد از پرده راز، پرده‌پوشی چرا؟ (عارف قزوینی)

هر دو بیت خواننده را برای بیان دردها، رنج‌ها و اعتراض به وضع موجود و نابه‌سامانی مسائل کشور تشویق می‌کند