معنی ستایش فارسی 3
بر زبان میآورم؛ زیرا تو پرورگار پاك هستی. فقط در راهی که تو به من نشان میدهی گام میگذارم.
پیام: ستایش خداوند
۲- همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم كه به توحید سزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها / درگاه: بارگاه / جستن: جستجو کردن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جو) / فضل: بخشش، کرم / پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی / توحید: یکتایی / سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز) / قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان / سجع / همه، تو: تكرار، واژه آرایی / واج آرایی: تكرار صامت "ت"
بازگردانی: فقط بارگاه تو را جست وجو میكنم. تنها در پی فضل و بخشش توام. فقط توحید و یگانگی تو را بر زبان میآورم؛ زیرا كه تو سزاوار توحید و یگانگی هستی.
پیام: یگانگی و لطف خدا
۳- تو حكیمی تو عظیمی تو كریمی تو رحیمی / تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
قلمرو زبانی: حكیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار / عظیم: سترگ / كریم: بخشنده، بزرگ منش / رحیم : بسیار مهربان / نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد / ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی) / قلمرو ادبی: تو: تكرار / واج آرایی: تكرار صامت "ت" و مصوتهای "و" و "ی"
بازگردانی: تو حكیم و بزرگ و بخشنده هستی.تو دارای فضل و بخشش بی نهایت و سزاوار حمد و ستایش میباشی.
پیام: شمارش صفات خداوند
۴- نتوان وصف تو گفتن كه تو در فهم نگنجی / نتوان شبه تو گفتن كه تو در وهم نیایی
قلمرو زبانی: وصف: توصیف / فهم: درک، دریافت / شبه: مانند / وهم: گمان، پندار، خیال / قلمرو ادبی: آرایه "موازنه "، رشته انسانی / فهم، وهم: جناس ناهمسان / جمله "نتوان شبه تو گفتن ": تلمیح به "لیس كمثله شیء"
بازگردانی: توصیف تو را نمیتوانم برشمرد؛ زیرا در فهم و ادراك محدود انسان نمیگنجی. نمیتوان مانندی برایت آورد؛ زیرا تو حتی به وهم و خیال نیز در نمیآیی.
پیام: وصف ناپذیری خداوند
۵- همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی / همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، سراسر / عزّ: عزیز شدن، ارجمندی / جلال: بزرگواری، شكوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد / یقین: امری كه واضح و ثابت شده باشد / سرور: شادی، خوشحالی / جود: بخشش، سخاوت، کرم / جزا: پاداش کار نیک / قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی / همه: تكرار / واج آرایی: تكرار مصوت "ای" و مصوت كوتاه "و"
بازگردانی: تو تمامی عزّت و بزرگواری و علم و یقین و نور و شادمانی و بخشش و پاداش هستی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بكاهی، همه كمی تو فزایی
قلمرو زبانی: غیبی: پنهان / غیبی، عیبی: جناس ناهمسان / همه غیبی تو بدانی: اشاره به "عالم الغیب"بودن خداوند / پوشیدن: پوشاندن (فعل دووجهی) / همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به "ستار العیوب " بودن خداوند / بیشی: افزونی. زیادی / بكاهی: از مصدر "كاستن": كم كنی(بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه) / فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی / قلمرو ادبی: بیشی، كمی: تضاد / بكاهی، فزایی: تضاد / ترصیع، رشته انسانی / همه، تو: تكرار / تلمیح به آیه " تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء"(خداوند)هر كه را بخواهد عزیز میگرداند وهر كه را بخواهد ذلیل) / واج آرایی: تكرارمصوت"ای"
بازگردانی: (خداوندا) تو به تمام امور غیبی و ناپیدا آگاه هستی و همه عیبها را میپوشانی. كم و زیاد شدنها به دست توست.
پیام: عیب پوشی و نیروی خداوند
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
قلمرو زبانی: مرجع "ش" در "بودش": سنایی (جهش ضمیر) / بود: باشد (بن ماضی: بود، بود: بو) / قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از "كل وجود"/ سنایی: نام هنری سراینده / مگر: ایهام، امید است، شاید / آتش، دوزخ: تناسب / / روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب
بازگردانی: همه وجود سنایی یگانگی تو را میگویند. امید است (شاید) برای او (سنایی) از آتش دوزخ [راه]رهایی باشد.
پیام: ستایش یزدان
حکیم سنایی غزنوی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)
با تشکر از استاد جعفری عزیز
سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم ِِدیده ی روشنایی