معنا و نکات درس(نی نامه)

مهم ترین اثر مولوی مثنوی معنوی در 26000 بیت،// به خواهش حسام الدّین چلبی سرود.

آن را قران عجم خوانند . چون به 528 آیه ی قران و 748 حدیث به طریق اشاره یا تصریح ، اشارت شده

است.

وزن:رمل مسدّس محذوف(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)

1_  بشنو از ني چون شکایت مي كند         از جدايي ها حكايت مي كند

- « ني» استعاره از مولانا يا نماد هر انسان آگاه و دور مانده از اصل خويش

- بين حكايت و شكايت جناص ناقص اختلافی در حرف اول است و البته در جایگاه قافیه.

- مقصود از جدايي : جدايي روح جزئي ( انسان ) از روح كل (خدا) است.

معنی: وقتي كه اين ني به صدا در مي آيد و از درد دوري و فراق خود شِكوِه مي كند به آن گوش فرادار

پيام : ناله ي آدمي به خاطر دوري از حق است

    2  - كز نيستان تا مرا ببريده اند             از نفيرم مرد و زن ناليده اند

- « ‌نيستان» استعاره از عالم معنا          *نفیر*:ناله و فریاد

- « مرد وزن» مجازاً كل هستي و همه ي موجودات

معنی: از زماني كه مرا از نيستانِ(عالم معنا) جداكره اند از سوز و ناله هاي عاشقانه ي من تمامي هستي با من هم نوا شده اند.

پيام : اندوهِ تمامِ هستي به دليل جدايي از عالم معناست.

   3 - سينه خواهم شرحه شرحه از فراق          تا بگويم شرح درد اشتياق

- « سينه » مجازاً شنونده اي درمند و درد آشنا  /شرحه:در اصل گوشتی که از درازا بریده باشند.

- بين « شرحه » و « ‌شرح » جناس ناقص افزايشي است

- واج آرايي (( ش‌)) / واژه ي « شرحه » تكرار است

- « درد اشتياق » : مفهومي پارادُوكسي دارد ( متناقص نما)

معنی: براي بيان درد اشتياق ، شنونده اي مي خواهم كه دوري از حق را ادراك كرده و دلش از درد و داغ فراق سوخته باشد.

پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد: دارد . با بيت 14 پيوند معنايي دارد.

   4  هركسي كاو دور ماند از اصل خويش          بازجويد روزگار وصل خويش

- بين واژه ي اصل و وصل جناس ناقص اختلافي برقرار است

- آرايه ي تلميح در بيت مشهود است : « انالله و انا اليه راجعون» و « كل شي ءً يرجعُ الي اصله » .

معنی: هر كس از جايگاه و وطن اصلي خويش دور بماند پيوسته در آرزوي وصال است و جايگاه اصلي خود را جستجو مي كند.

پيام : همه ي موجودات به جايگاه اصلي خود بر مي گردند.

 5  من به هر جمعيّتي نالان شدم        جفتِ بد حالان و خوش حالان شدم

- بين نالان و حالان جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز بد حالان و خوش حالان با هم تضاد دارند.

ـ مقصود از بد حالان كساني هستند كه سير و سلوك آنها به سوي حق و واردات قلبی آنها از طرف حق كم است اما خوش حالان سير و سلوك و واردات قلبي آنان بسيار است.

معنی: من ناله ی عشق را برای تمام انسان ها سر داده ام و با سالکان کندرو و رهروان تندروِ شادمان از سیر و سلوک همراه گشتم.

پيام: به فراگيري ناله ي ني اشاره دارد.

 6  هركسي از ظنّ خود شد يار من        از درون من نجست اسرار من

- بیت تمثیل است و بین ِ (ظن و من جناس اختلافی در حرف اوّل)

- واژه ي من تكرار شده است.

- واج آرايي « ‌ن» محسوس است.

معنی: هرکسی در حدِّ فهم و ادراک خود با من همراه و یار شد اما حقیقت حال مرا هیچ کس درنیافت.

 7  سِرّ من از ناله ي من دور نيست       ليك چشم و گوش را آن نور نيست

- بين دور و نور جناس اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز هستند.

- « چشم و گوش» مجازاً كل حواس ظاهري است./نور در اینجا توان درک و فهم معنا می دهد.

- « نور» نماد معرفت ايزدي و استعاره از بصيرت و دانايي است.

- « من» آرايه ي تكرار دارد.

 

معنی: اسرار من در ناله هاي من نهفته است اما با چشم و گوش و حواسِ ظاهري نمي توان به حقيقتِ اين ناله و اسرار درون پي برد.

نوعِ(را) نهادی یا مالکیت است// و اگر دقّت کنیم معانی فعلِ (نیست) متفاوت است. اوّلی اسنادیست و

دیگری غیر اسنادی/ پس بیت به نوعی ذوقافیتین است.

پيام : راز درون ناديدني است.و با چشم و گوش دل می توان حقیقت را دریافت.

 8  تن ز جان و جان زتن مستور نيست       ليك كس را ديد جان دستور نيست

- بين مستور و دستور جناس ناقص اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز محسوب مي شوند.

دستور:وزیر،راهنما،اجازه . در این بیت معنیِ اخیر

- « تن زجان و جان ز تن » آرايه ي قلب و عكس دارند.

- واژه ي« ديد» در معناي مصدري« ديدن» آمده كه به آن مصدر مرخّم مي گوييم / و حرف « را » به معناي  « براي» و حرف اضافه است .

- مقصود از جان، اسرار درون آدمي است .

- « تن و جان» مفهومي متضاد دارند و نيز واژه ي « جان» تكرار نيز هست.

معنی: گرچه جان، تن را ادراک می کند و تن از جان آگاهی دارد و هیچیک از دیگری پوشیده نیست، اما توانایی دیدن جان، به هیچ چشمی داده نشده است.

پيام:« روح» از اموري ناديدني است. (بيت 7و8 با هم پيوند معنايي دارند و بيت 8 تاكيدي بر بيت 7 است).

 9  آتش است اين بانگ نای و نيست باد       هر كه اين آتش ندارد ، نيست باد  

- بانگ ناي به آتش تشبه شده است .

- « نيست باد» در مصراع اول و دوم جناس تام دارد ، « نيست» در مصراع اول فعل و در مصراع دوم ، اسم است به معناي « نابود . کلمه ی *ّباد* در مصراع اول اسم و در مصراع دوم فعل دعايي است . در نتيجه « نيست باد»  در حكم قافيه است نه رديف كه قافيه ي اصلي واژه ي « باد » است يعني بيت « ذو قافيتين» است .

- آتش استعاره از عشق يا بانگ عاشقانه ي ني است.

- واژه ي آتش تكرار است.

معنی: آوازی که از این نی(مولانا) برمی خیزد، آتشِ عشق است و هوا و دم ظاهری نیست. خدا کند که هر کس در وجودش آتش عشق راه نیافته است، نابود گردد. ( درحقیقت، نی عشق را پروردگار می نوازد.)

پيام : عشق موجب ارزش و تعالي آدمي است.

 10 _ آتش عشق است كاندر ني فتاد       جوشش عشق است كاندر مي فتاد

- آتش عشق اضافه ي تشبیهی ( تشبيه بليغ ) ، عشق به آتش مانند شده است.

جوشش عشق: اضافه استعاری(عشق به چشمه یا رودی تشبیه شده که می جوشد. )

- ني و مي : جناس ناقص اختلافي و قافيه نيز هستند. همچنين مقصود از« ني» و « مي» كل عالم هستي است پس مجاز نيز محسوب مي شود.

- واج آرايي« ش» در بيت محسوس است و واژه ي عشق نيز تكرار .

 

- بيت آرايه ي ترصيع ( موازنه ) دارد.

معنی: سوز و گداز آتش عشق است كه ناله ي ني را اثر گذار كرده و هر جوشش و شوري كه در باده ايجاد مي شود نيز از اثر عشق است .

پيام : اثر گذاري عشق / عشق در همه چيز جاري و ساري است.

  11_ ني ، حريف هر كه از ياري بريد       پرده هايش پرده هاي ما دريد

- بريدن كنايه از جدا شدن و دور ماندن است.

- بين دو واژه ي« پرده » و « پرده » جناس تام است .پرده ي اول:نوا و نغمه ی نی/پرده ی دوّم:حجاب ها و اسرار 

- « پرده هاي ما دريد» كنايه از فاش كردن راز است.

معنی: ني همدم كساني است كه از معشوق خود جدا مانده اند. آواز نی، رازِ عاشقان را آشکار می سازد و برای کسی که جویای معرفت است پرده ها و حجاب ها را از مقابل چشم برمی دارد تا معشوق حقیقی را ببیند.

پيام : عشق افشاگر است.

12 همچو ني زهري و ترياقي كه ديد؟   همچو ني دمساز و مشتاقي كه ديد؟

- همچو ني در دو مصراع تشبيه است

- زهر و ترياق تضاد و نيز مصراع اول پارادوكس محسوب مي شود چون دو مفهوم متضاد به يك چيز اطلاق شده است.

- بيت موازنه دارد

- واژه ي « دمساز»  :همدم ، يار مواف

- هر دو مصراع استفهام انكاري دارد، حرف « كه » ضمير پرسشي است.

معنی: نی هم زهر است و هم پادزهر. در عین درآفرینی، درمان بخش نیز هست. نی، هم همدم نی زن است و هم مشتاق وصال. ( به ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد)

پيام : ني در عينِ درد آفريني درمان بخش است .

 13  ني، حديث راه پر خون مي كند       قصّه هاي عشقِ مجنون مي كند

- راه پرخون كنايه از سير و سلوك دشوار راه عشق است.

- مصراع دوم داستان ليلي و مجنون را فرياد مي آورد و تلميح دارد.

معنی: ني داستان پرخطر و دشوار سير و سلوك عشق را بيان مي كند و عشق  عاشقان حقيقي چون مجنون را  بازگو مي نمايد.

پيام : ني تجلّيِ عشق واقعي است.

14 محرم اين هوش جزبي هوش نيست   مر زبان را مشتري جز گوش نيست

- مصراع اول پارادوكس دارد- محرم هوش بودن  و بي هوش .

- بيت آرايه ي اسلوب معادله دارد./ واج آرايی صامت « ش» دارد.

- زبان و گوش مراعات النظير است./زبان مجاز از سخن و گوش مجاز از شنیدن

- بين هوش و گوش جناس ناقص اختلافي است و نيز قافيه هستند

- مصراع دوم تمثيل است/ (را) در اینجا فک اضافه است.(مشتریِ زبان)

هوش: استعاره از حقیقتِ عشق و بی هوش استعاره از عاشقِ واقعی

- حرف « مر» معني خاصي ندارد، غالبا ً با حرف « را » مي آيد از مختصات سبكي است.

معنی: حقيقتِ عشق را هر كسي درك نمي كند ، تنها عاشق واقعی آن را درک می کند.، همان طور كه گوش براي درك سخنانِ« زبان» ، ‌ابزاري مناسب است.

پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد.

  15 در غم ما روزها بيگاه شد          روزها با سوزها همراه شد

- « روزها» مجازاً طول عمر

- بين روزها و سوزها جناس ناقص اختلافي برقرار است.

- واج آرايي « ر،ز» محسوس است./

بی گاه شدنِ روز:کنایه از گذر فوری روز و رسیدن غروب و سپری شدنِ عمر

معنی: همه ي عمر ما با سوز و گداز عاشقانه به پايان رسيد و روزگارمان باغم و اندوه به پايان رسيد.

پيام : عمرِ عاشق با اندوهِ عشق، توام است.

 16_ روزها گر رفت، گو رو، باك نيست    تو بمان، اي آن كه چون تو پاك نيست

- مصراع اول تشخيص دارد ( گفتگو با روز )

- روزها مجازاً طول عمر// مرجع ضمیرِ (تو) عشق است.(شاید هم معشوق)

- بين پاك و باك جناس ناقص اختلافي است . قافيه نيز محسوب مي شوند.// ( رو و بمان) تضاد

- بيت 7 جمله دارد. توجّه شود ( كه ) در مصرع دوم حرف ربط نيست. به معني (كسي) مي باشد.

معنی: اگر روزهای عاشق اینگونه سپری شوند اهمّیتی ندارد، ای عشق! تو پایدار و جاودان بمان، زیرا غیر از تو برای ما هدفی پاک وجود ندارد.

پيام : تنها عشق ارزش جاودانگي دارد.

17 _هركه جز ماهي، زآبش سير شد    هركه بي روزي است، روزش دير شد

- ماهي استعاره از عاشق واقعی / عارفِ واصل

- آب استعاره از عشق / معرفت الهی

- بيت آرايه ي تمثيل دارد

- ماهي و آب مراعات النظير است

- روز دير شدن: كنايه از :آزرده خاطر شدن به خاطر طولانی شدن روز (تباه شدن عمر و حاصل بر نداشتن).

بی روزی:بی نصیب

- بين سير و دير جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز قافيه هستند

معنی: تنها ماهي درياي حق ( عاشق ) است كه از غوطه خوردن در آب عشق و معرفت سير نمي شود. هر كس از عشق بي بهره باشد ،عمرش تباه می شودو حاصلی بر نمی دارد.

پيام : لياقت و قابليّت درك عشق در همه کس نیست.

   18 _در نيابد حالِ پخته هيچ خام          پس سخن كوتاه بايد، والسّلام

- پخته كنايه از عارف واصل و انسان کامل

- خام كنايه از انسان بي بهره از عشق

- بين پخته و خام تضاد برقرار است.

سخن کوتاه کردن ،کنایه از به پایان رساندنِ کلام

معنی: کس که عاشق نباشد حالِ عارف واقعی را درک نمی کند. پس بهتر است سخن را کوتاه کنم و به پایان برسانم.پس درود بر شما.

پيام : لياقت و قابليت درك عشق

               خودآزمايي

ا) مقصود از « جدايي » ، « ني» و « نيستان» چيست ؟

پاسخ : جدايي: جدا شدن از اصل و عالم معنا

نی: انسان آگاه ( مولوی)

نیستان: حقیقت الهی و عالم معنا و ملکوت

2) بيت: « ما زدرياییم و دریا مي رويم              ما زبالاييم و بالا مي رويم»

با كدام بيت از شعر درس ارتباط معنايي نزديك دارد؟

پاسخ : بیت4  هركسي كاو دور ماند از اصل خويش   باز جويد روزگار وصل خويش

3) بيت پنجم ناظر به كدام ويژگي ني است؟

پاسخ : همراهی و همدلیِ نی که برای همه به نوا در می آید و هم مونسِ شادکامان است و هم رفیقِ دردمندان.

4) شاعر براي بي خبران از عالم عشق چه سرانجامي آرزو مي كند ؟

پاسخ :  مرگ و نابودي با نوجّه به بیتِ9

5) در مصراع « پرده هايش، پرده های ما درید» تفاوت معنايي پرده را بيان كنيد :

پاسخ :پرده ي اول : نوا و نغمه ی موسیقی / پرده ي دوم: حجاب و پوشش

6) در مصراع « تو بمان، اي آن كه چون تو پاك نيست» منظور شاعر از «تو» كيست ؟

پاسخ : عشق. در عرفان، میان عشق، عاشق و معشوق تفاوتی نیست و کلمه ی تو به همه دلالت دارد.

7) چرا « ني نامه» مولانا به رغم آن كه به نيايش هاي متداول و مرسوم شبيه نيست، نوعي نيايش تلقي شده است ؟

پاسخ : روح نيايش و توجه به حق در تار و پود آن نهفته است.

منبع ::ه وبلاگ ترنم عشق شعر وشعور همکار محترم جناب آقای  حسین  حسین زاده بافرانی