نی نامه فارسی 12
معنا و نکات درس(نی نامه)
مهم ترین اثر مولوی مثنوی معنوی در 26000 بیت،// به خواهش حسام الدّین چلبی سرود.
آن را قران عجم خوانند . چون به 528 آیه ی قران و 748 حدیث به طریق اشاره یا تصریح ، اشارت شده
است.
وزن:رمل مسدّس محذوف(فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)
1_ بشنو از ني چون شکایت مي كند از جدايي ها حكايت مي كند
- « ني» استعاره از مولانا يا نماد هر انسان آگاه و دور مانده از اصل خويش
- بين حكايت و شكايت جناص ناقص اختلافی در حرف اول است و البته در جایگاه قافیه.
- مقصود از جدايي : جدايي روح جزئي ( انسان ) از روح كل (خدا) است.
معنی: وقتي كه اين ني به صدا در مي آيد و از درد دوري و فراق خود شِكوِه مي كند به آن گوش فرادار
پيام : ناله ي آدمي به خاطر دوري از حق است
2 - كز نيستان تا مرا ببريده اند از نفيرم مرد و زن ناليده اند
- « نيستان» استعاره از عالم معنا *نفیر*:ناله و فریاد
- « مرد وزن» مجازاً كل هستي و همه ي موجودات
معنی: از زماني كه مرا از نيستانِ(عالم معنا) جداكره اند از سوز و ناله هاي عاشقانه ي من تمامي هستي با من هم نوا شده اند.
پيام : اندوهِ تمامِ هستي به دليل جدايي از عالم معناست.
3 - سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق
- « سينه » مجازاً شنونده اي درمند و درد آشنا /شرحه:در اصل گوشتی که از درازا بریده باشند.
- بين « شرحه » و « شرح » جناس ناقص افزايشي است
- واج آرايي (( ش)) / واژه ي « شرحه » تكرار است
- « درد اشتياق » : مفهومي پارادُوكسي دارد ( متناقص نما)
معنی: براي بيان درد اشتياق ، شنونده اي مي خواهم كه دوري از حق را ادراك كرده و دلش از درد و داغ فراق سوخته باشد.
پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد: دارد . با بيت 14 پيوند معنايي دارد.
4 هركسي كاو دور ماند از اصل خويش بازجويد روزگار وصل خويش
- بين واژه ي اصل و وصل جناس ناقص اختلافي برقرار است
- آرايه ي تلميح در بيت مشهود است : « انالله و انا اليه راجعون» و « كل شي ءً يرجعُ الي اصله » .
معنی: هر كس از جايگاه و وطن اصلي خويش دور بماند پيوسته در آرزوي وصال است و جايگاه اصلي خود را جستجو مي كند.
پيام : همه ي موجودات به جايگاه اصلي خود بر مي گردند.
5 من به هر جمعيّتي نالان شدم جفتِ بد حالان و خوش حالان شدم
- بين نالان و حالان جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز بد حالان و خوش حالان با هم تضاد دارند.
ـ مقصود از بد حالان كساني هستند كه سير و سلوك آنها به سوي حق و واردات قلبی آنها از طرف حق كم است اما خوش حالان سير و سلوك و واردات قلبي آنان بسيار است.
معنی: من ناله ی عشق را برای تمام انسان ها سر داده ام و با سالکان کندرو و رهروان تندروِ شادمان از سیر و سلوک همراه گشتم.
پيام: به فراگيري ناله ي ني اشاره دارد.
6 هركسي از ظنّ خود شد يار من از درون من نجست اسرار من
- بیت تمثیل است و بین ِ (ظن و من جناس اختلافی در حرف اوّل)
- واژه ي من تكرار شده است.
- واج آرايي « ن» محسوس است.
معنی: هرکسی در حدِّ فهم و ادراک خود با من همراه و یار شد اما حقیقت حال مرا هیچ کس درنیافت.
7 سِرّ من از ناله ي من دور نيست ليك چشم و گوش را آن نور نيست
- بين دور و نور جناس اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز هستند.
- « چشم و گوش» مجازاً كل حواس ظاهري است./نور در اینجا توان درک و فهم معنا می دهد.
- « نور» نماد معرفت ايزدي و استعاره از بصيرت و دانايي است.
- « من» آرايه ي تكرار دارد.
معنی: اسرار من در ناله هاي من نهفته است اما با چشم و گوش و حواسِ ظاهري نمي توان به حقيقتِ اين ناله و اسرار درون پي برد.
نوعِ(را) نهادی یا مالکیت است// و اگر دقّت کنیم معانی فعلِ (نیست) متفاوت است. اوّلی اسنادیست و
دیگری غیر اسنادی/ پس بیت به نوعی ذوقافیتین است.
پيام : راز درون ناديدني است.و با چشم و گوش دل می توان حقیقت را دریافت.
8 تن ز جان و جان زتن مستور نيست ليك كس را ديد جان دستور نيست
- بين مستور و دستور جناس ناقص اختلافي است ضمن اين كه قافيه نيز محسوب مي شوند.
دستور:وزیر،راهنما،اجازه . در این بیت معنیِ اخیر
- « تن زجان و جان ز تن » آرايه ي قلب و عكس دارند.
- واژه ي« ديد» در معناي مصدري« ديدن» آمده كه به آن مصدر مرخّم مي گوييم / و حرف « را » به معناي « براي» و حرف اضافه است .
- مقصود از جان، اسرار درون آدمي است .
- « تن و جان» مفهومي متضاد دارند و نيز واژه ي « جان» تكرار نيز هست.
معنی: گرچه جان، تن را ادراک می کند و تن از جان آگاهی دارد و هیچیک از دیگری پوشیده نیست، اما توانایی دیدن جان، به هیچ چشمی داده نشده است.
پيام:« روح» از اموري ناديدني است. (بيت 7و8 با هم پيوند معنايي دارند و بيت 8 تاكيدي بر بيت 7 است).
9 آتش است اين بانگ نای و نيست باد هر كه اين آتش ندارد ، نيست باد
- بانگ ناي به آتش تشبه شده است .
- « نيست باد» در مصراع اول و دوم جناس تام دارد ، « نيست» در مصراع اول فعل و در مصراع دوم ، اسم است به معناي « نابود . کلمه ی *ّباد* در مصراع اول اسم و در مصراع دوم فعل دعايي است . در نتيجه « نيست باد» در حكم قافيه است نه رديف كه قافيه ي اصلي واژه ي « باد » است يعني بيت « ذو قافيتين» است .
- آتش استعاره از عشق يا بانگ عاشقانه ي ني است.
- واژه ي آتش تكرار است.
معنی: آوازی که از این نی(مولانا) برمی خیزد، آتشِ عشق است و هوا و دم ظاهری نیست. خدا کند که هر کس در وجودش آتش عشق راه نیافته است، نابود گردد. ( درحقیقت، نی عشق را پروردگار می نوازد.)
پيام : عشق موجب ارزش و تعالي آدمي است.
10 _ آتش عشق است كاندر ني فتاد جوشش عشق است كاندر مي فتاد
- آتش عشق اضافه ي تشبیهی ( تشبيه بليغ ) ، عشق به آتش مانند شده است.
جوشش عشق: اضافه استعاری(عشق به چشمه یا رودی تشبیه شده که می جوشد. )
- ني و مي : جناس ناقص اختلافي و قافيه نيز هستند. همچنين مقصود از« ني» و « مي» كل عالم هستي است پس مجاز نيز محسوب مي شود.
- واج آرايي« ش» در بيت محسوس است و واژه ي عشق نيز تكرار .
- بيت آرايه ي ترصيع ( موازنه ) دارد.
معنی: سوز و گداز آتش عشق است كه ناله ي ني را اثر گذار كرده و هر جوشش و شوري كه در باده ايجاد مي شود نيز از اثر عشق است .
پيام : اثر گذاري عشق / عشق در همه چيز جاري و ساري است.
11_ ني ، حريف هر كه از ياري بريد پرده هايش پرده هاي ما دريد
- بريدن كنايه از جدا شدن و دور ماندن است.
- بين دو واژه ي« پرده » و « پرده » جناس تام است .پرده ي اول:نوا و نغمه ی نی/پرده ی دوّم:حجاب ها و اسرار
- « پرده هاي ما دريد» كنايه از فاش كردن راز است.
معنی: ني همدم كساني است كه از معشوق خود جدا مانده اند. آواز نی، رازِ عاشقان را آشکار می سازد و برای کسی که جویای معرفت است پرده ها و حجاب ها را از مقابل چشم برمی دارد تا معشوق حقیقی را ببیند.
پيام : عشق افشاگر است.
12 همچو ني زهري و ترياقي كه ديد؟ همچو ني دمساز و مشتاقي كه ديد؟
- همچو ني در دو مصراع تشبيه است
- زهر و ترياق تضاد و نيز مصراع اول پارادوكس محسوب مي شود چون دو مفهوم متضاد به يك چيز اطلاق شده است.
- بيت موازنه دارد
- واژه ي « دمساز» :همدم ، يار مواف
- هر دو مصراع استفهام انكاري دارد، حرف « كه » ضمير پرسشي است.
معنی: نی هم زهر است و هم پادزهر. در عین درآفرینی، درمان بخش نیز هست. نی، هم همدم نی زن است و هم مشتاق وصال. ( به ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد)
پيام : ني در عينِ درد آفريني درمان بخش است .
13 ني، حديث راه پر خون مي كند قصّه هاي عشقِ مجنون مي كند
- راه پرخون كنايه از سير و سلوك دشوار راه عشق است.
- مصراع دوم داستان ليلي و مجنون را فرياد مي آورد و تلميح دارد.
معنی: ني داستان پرخطر و دشوار سير و سلوك عشق را بيان مي كند و عشق عاشقان حقيقي چون مجنون را بازگو مي نمايد.
پيام : ني تجلّيِ عشق واقعي است.
14 محرم اين هوش جزبي هوش نيست مر زبان را مشتري جز گوش نيست
- مصراع اول پارادوكس دارد- محرم هوش بودن و بي هوش .
- بيت آرايه ي اسلوب معادله دارد./ واج آرايی صامت « ش» دارد.
- زبان و گوش مراعات النظير است./زبان مجاز از سخن و گوش مجاز از شنیدن
- بين هوش و گوش جناس ناقص اختلافي است و نيز قافيه هستند
- مصراع دوم تمثيل است/ (را) در اینجا فک اضافه است.(مشتریِ زبان)
هوش: استعاره از حقیقتِ عشق و بی هوش استعاره از عاشقِ واقعی
- حرف « مر» معني خاصي ندارد، غالبا ً با حرف « را » مي آيد از مختصات سبكي است.
معنی: حقيقتِ عشق را هر كسي درك نمي كند ، تنها عاشق واقعی آن را درک می کند.، همان طور كه گوش براي درك سخنانِ« زبان» ، ابزاري مناسب است.
پيام : به لياقت درك عشق اشاره دارد.
15 در غم ما روزها بيگاه شد روزها با سوزها همراه شد
- « روزها» مجازاً طول عمر
- بين روزها و سوزها جناس ناقص اختلافي برقرار است.
- واج آرايي « ر،ز» محسوس است./
بی گاه شدنِ روز:کنایه از گذر فوری روز و رسیدن غروب و سپری شدنِ عمر
معنی: همه ي عمر ما با سوز و گداز عاشقانه به پايان رسيد و روزگارمان باغم و اندوه به پايان رسيد.
پيام : عمرِ عاشق با اندوهِ عشق، توام است.
16_ روزها گر رفت، گو رو، باك نيست تو بمان، اي آن كه چون تو پاك نيست
- مصراع اول تشخيص دارد ( گفتگو با روز )
- روزها مجازاً طول عمر// مرجع ضمیرِ (تو) عشق است.(شاید هم معشوق)
- بين پاك و باك جناس ناقص اختلافي است . قافيه نيز محسوب مي شوند.// ( رو و بمان) تضاد
- بيت 7 جمله دارد. توجّه شود ( كه ) در مصرع دوم حرف ربط نيست. به معني (كسي) مي باشد.
معنی: اگر روزهای عاشق اینگونه سپری شوند اهمّیتی ندارد، ای عشق! تو پایدار و جاودان بمان، زیرا غیر از تو برای ما هدفی پاک وجود ندارد.
پيام : تنها عشق ارزش جاودانگي دارد.
17 _هركه جز ماهي، زآبش سير شد هركه بي روزي است، روزش دير شد
- ماهي استعاره از عاشق واقعی / عارفِ واصل
- آب استعاره از عشق / معرفت الهی
- بيت آرايه ي تمثيل دارد
- ماهي و آب مراعات النظير است
- روز دير شدن: كنايه از :آزرده خاطر شدن به خاطر طولانی شدن روز (تباه شدن عمر و حاصل بر نداشتن).
بی روزی:بی نصیب
- بين سير و دير جناس ناقص اختلافي برقرار است و نيز قافيه هستند
معنی: تنها ماهي درياي حق ( عاشق ) است كه از غوطه خوردن در آب عشق و معرفت سير نمي شود. هر كس از عشق بي بهره باشد ،عمرش تباه می شودو حاصلی بر نمی دارد.
پيام : لياقت و قابليّت درك عشق در همه کس نیست.
18 _در نيابد حالِ پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد، والسّلام
- پخته كنايه از عارف واصل و انسان کامل
- خام كنايه از انسان بي بهره از عشق
- بين پخته و خام تضاد برقرار است.
سخن کوتاه کردن ،کنایه از به پایان رساندنِ کلام
معنی: کس که عاشق نباشد حالِ عارف واقعی را درک نمی کند. پس بهتر است سخن را کوتاه کنم و به پایان برسانم.پس درود بر شما.
پيام : لياقت و قابليت درك عشق
خودآزمايي
ا) مقصود از « جدايي » ، « ني» و « نيستان» چيست ؟
پاسخ : جدايي: جدا شدن از اصل و عالم معنا
نی: انسان آگاه ( مولوی)
نیستان: حقیقت الهی و عالم معنا و ملکوت
2) بيت: « ما زدرياییم و دریا مي رويم ما زبالاييم و بالا مي رويم»
با كدام بيت از شعر درس ارتباط معنايي نزديك دارد؟
پاسخ : بیت4 هركسي كاو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش
3) بيت پنجم ناظر به كدام ويژگي ني است؟
پاسخ : همراهی و همدلیِ نی که برای همه به نوا در می آید و هم مونسِ شادکامان است و هم رفیقِ دردمندان.
4) شاعر براي بي خبران از عالم عشق چه سرانجامي آرزو مي كند ؟
پاسخ : مرگ و نابودي با نوجّه به بیتِ9
5) در مصراع « پرده هايش، پرده های ما درید» تفاوت معنايي پرده را بيان كنيد :
پاسخ :پرده ي اول : نوا و نغمه ی موسیقی / پرده ي دوم: حجاب و پوشش
6) در مصراع « تو بمان، اي آن كه چون تو پاك نيست» منظور شاعر از «تو» كيست ؟
پاسخ : عشق. در عرفان، میان عشق، عاشق و معشوق تفاوتی نیست و کلمه ی تو به همه دلالت دارد.
7) چرا « ني نامه» مولانا به رغم آن كه به نيايش هاي متداول و مرسوم شبيه نيست، نوعي نيايش تلقي شده است ؟
پاسخ : روح نيايش و توجه به حق در تار و پود آن نهفته است.
منبع ::ه وبلاگ ترنم عشق شعر وشعور همکار محترم جناب آقای حسین حسین زاده بافرانی
سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم ِِدیده ی روشنایی