۱)لحن ستایشی:

این لحن خاص ستایش خداوند است. 
در هنگام خواندن متن های ستایشی باید دو موضوع در نظر گرفته شود:

نخست:تقدس ساحت الوهیت  . دوم:رابطۀصمیمانۀ بنده با آفریننده؛

یعنی خواننده باید بالحنی متواضعانه ،نرم و لطیف،صمیمانه خداوند را ستایش کند. مانند تحمیدیه ها که در دیباچه ها و مقدمۀ کتاب های نظم و نثر دیده می شود.
در ستایش ها معمولا صفات خداوند یکی پس از دیگری شمرده می شود وشاعر با حالتی آن را  بیان می کند که گویی از بیان آن ها لذت می برد و به آن افتخار می کند. این حالت که در آن عظمت خداوند یاد می شود ،از طرف دیگر خواری و کوچکی شاعر یا نویسنده را در پی دارد.
➣➣➣

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تونمایندۀ فضلی ،توسزاوارثنایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

➣➣➣ 

به نام آن‌که هستی نام ازو یافت

فلک جنبش،زمین آرام ازو یافت

خدائی کافرینش در سجودش

گواهی مطلق آمد بر وجودش

تعالی الله یکی بی مثل و مانند

که خوانندش خداوندان خداوند

فلک بر پای دار و انجم افروز

خرد را بی‌میانجی حکمت آموز

جواهر بخش فکرت‌های باریک

به روز آرنده شب‌های تاریک

 

................

۲) لحن مدحی: 

این لحن به ستایش غیر خدا می پردازد و شامل ستایش اولیای دین ،بزرگان علمی وملی و حاکمان و امیران می شود.
این لحن ،نسبت به متون ستایشی و نیایشی از صلابت بیشتری برخوردار است وبه تناسب جایگاه ممدوح ،صلابت واستحکام آن متغیر است.

در وقت خواندن مدح به نکات زیر باید توجه کرد: 

۱- مقام ممدوح را در نظر گرفت.
( بزرگان دینی،سلاطین یا افراد عادی)

۲- به گونه ای خواند که گویی به آن فرد افتخار می شود.

۳-به اغراق ها و مبالغه ها توجه کرد.
 
۴- خود را از مریدان و دوستان و پیروان ممدوح پنداشت.

۵- در خواندن کمی به حماسه نزدیک شد یعنی لحنی محکم و استوار دارد.

۶-  دعای پایان مدیحه را با حالتی دعایی خواند.

۷- با حرکات دست و اشاره به ممدوح وحالات او در هنگام وصف ، به تفهیم آن کمک می کند.

۸- حس و عاطفۀ متناسب با جایگاه ممدوح با خواندن همراه گردد.

ای شاه سوار ملک هستی

سلطان خرد به چیره دستی

ای سید بارگاه کونین

نسابه شهر قاب قوسین

رفته ز ولای عرش والا

هفتاد هزار پرده بالا

ای صدر نشین عقل و جان هم

محراب زمین و آسمان هم

زان نافه به باد بخش طیبی

باشد که به ما رسد نصیبی......................

.......

۳)لحن نیایشی / مناجات: 

مناجات به معنی راز و نیاز گفتن و نیایش با خداوند است.
دراین لحن واین متن خواننده باید خاکسارانه ،با شوق‌مندی ونیاز به درگاه خداوندتضرع نمایید.
لحن او باید کاملا فروتنانه باشد وآهنگی افتان داشته باشد.
به ظرافت ولطافت آهنگ صداها که متناسب با نیاز بنده است توجه کنیم.
(ستایش و نیایش هر دو یکی است) 
مانند نیایش های فرهاد و شیرین در خسرو  و شیرین نظامی و... 

در خواندن نیایش به موارد زیر توجه شود:

۱- حس و حال عمومی حاکم بر فضای نیایش ،حفظ شود.

۲- حالت خضوع و خشوع در آهنگ کلام رعایت شود.

۳- به کشش ها و زیر و بمی صداها و حروف برای تأثیر گذاری بیشتر توجه شود.

۴- لحن ملایم و متین که بیانگر ادب در پیشگاه خداوند است ،حفظ گردد.


الهی سینه‌ای ده آتش افروز

در آن سینه دلی وان دل همه سوز

هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست

دل افسرده غیر از آب و گل نیست

دلم پر شعله گردان، سینه پردود

زبانم کن به گفتن آتش آلود

کرامت کن درونی درد پرورد

دلی در وی درون درد و برون درد

به سوزی ده کلامم را روایی

کز آن گرمی  کند آتش گدایی

دلم را داغ عشقی بر جبین نه

زبانم را بیانی آتشین ده......

....

۴)لحن تغزلی: 

شعر تغزلی ، شعری است که با احساسات و عواطف انسان سروکار دارد.
در این گونه متن ها خواننده باید با ظرافت تمام ،نهایت احساس را به مخاطب منتقل کند . 
بیان او بایستی نرم و لطیف باشد و کلام آهنگین و تأثیرگزار ادا شود.
خواننده با کشش های آوایی ،آن هم به صورت لطیف ،برتأثیر خوانش خود بیفزاید.


اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام

خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق

همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام

چون خاک در هوای تو از پا فتاده‌ام

چون اشک در قفای تو با سر دویده‌ام

من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش

از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام

از جام عافیت می نابی نخورده‌ام

وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده‌ام

موی سپید را فلکم رایگان نداد

این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز

آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

گر می‌گریزم از نظر مردمان رهی

عیبم مکن که آهوی مردم‌ندیده‌ام 

 

...................

۵)لحن داستانی – روایی:

لحنی است صمیمی که خواننده به هنگام بیان قصه،حکایت و داستان گونه ها می کوشدبا آهنگی نرم و ملایم حکایت و داستان رابخواند به گونه ای که شنونده ازآن پند بگیرد یا تحت تأثیر قراربگیرد.درحکایات منظوم باید به وزن شعر وجایگاه قافیه و ردیف هم توجه کرد. موضوع اصلی حکایت،شخصیت های آن ،فضا وسایر عناصر می توانند به خواننده در پی بردن و شکل دادن لحنش یاری برسانند.مثلا با خواندن مصراع «خرکی را به عروسی خواندند » می توان حدس زد که این حکایت از نوع طنز است.

در هنگام خواندن حکایات به موارد زیر توجه شود:

۱-    موضوع ومحتوا وفضای کلی حکایت را در نظر گرفت ولحن خاص را برگزید.

۲-    حکایت را شبیه تعریف کردن واقعه یا حادثۀ پندآموزیا طنز خواند.

۳-    اشعار داخل حکایات را بالحنی مناسب آن خواند.

۴-    مانند فردی که از قضیه آگاه است ،باآرامش و اطمینان آن را خواند.

۵-    با سکون ها وسکوت ها برتأثیر کلام افزود.

۶-    به گونه ای خوانده شود که شنونده مشتاق شنیدن ادامۀ ماجراباشد.

۷-    سرعت خواندن،کمتر از دیگر نوشته هاست.
۸- به تغییرهای مناسب آهنگ ،به تناسب شخصیت ها توجه کرد.

۹- بارعایت دقیق فراز و فرودهای آوایی،متناسب باجریان داستان،حالت انتظار را درشنونده برانگیزانیم وبا ایجادگسست های آوایی و وصل و درنگ های مناسب شنونده را به گوش دادن ترغیب کنیم. 

داستانک

چنین حکایت کنند که روزی حاکمی بزرگ  دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن زنند. وزیر که مردی خردمند بود چون این بشنید، خواست تا علت را جویا شود تا شاید گره کار به دست بگشاید. پس با عجله نزد حاکم رفت و پس از عرض ارادت و بندگی گفت که ای حاکم این نگون بخت چه گناهی مرتکب شده که چنین عقوبتی بر او رواست؟
حاکم نگاهی از روی غضب به وزیر کرد و گفت...!

...................

۶)لحن تعلیمی ( اندرزی ):

این لحن که به لحن اندرزی نیز موسوم است، تلاش می کند با گویشی آرام و آهسته، در دل شنو نده نفوذ کرده و نکات مهم خوب زیستن را به مخاطب خود القا کند. در ایران این گونه نوشته بیشتر برای پند و اندرز به کار می رود. نو یسنده این گونه متون، خود را به جای انسانی آگاه می گذارد و از زبان او که بیشتر شبیه به پدران یا معلمان دلسوز است با مخاطب خود سخن می گوید؛ به همین دلیل لحن متن های تعلیمی، لحنی پدرانه است و خواننده آن نیز باید به هنگام خواندن، خود را پدر یا معلمی فرض کند که می خواهد نکاتی را به فرزندان یا شاگردانش بگوید. در این گونه اشعار نیز ممکن است با لحن های گو نا گون مواجه شویم. به این اشعار تو جه کنید :

” ز خاک آفریدت خــــــــــداوند پاک پس ای بنده ! افتــادگی کن چو خاک 
حریص و جهان سوز و سر کش مباش ز خاک آفریدندت ، آتش مبــــــاش ”
( سعدی )

این ابیات لحنی واعظانه و اندکی حالت تحکمی دارد؛ یعنی انسانی روحانی خطاب به دیگران، آن ها را با جملات امری به پر هیز از کار های زشت ( نهی از منکر ) و انجام کارهای نیک ( امر به معروف ) سفارش می کند . در این گونه اشعار، لحن گوینده بسیار محکم و کوبنده است و خواننده چنان با شور و حرارت سخن می گوید که گویا از عاقبت انسان خطا کار کاملا آگاه است و دلش به حال او می سوزد. در این نوع دیگر شعر تعلیمی یا اندرزی، شاعر بسیار آرام و آگاهانه خواننده را سفارش می کند و از او انتظار دارد که با درک و فهمش مطالب را دریابد. او مانند اشعار بالا، پدرانه حرفش را می گویدو ازکسی هم انتظار قبول آن را ندارد بلکه مطمئن است که افرادآگاه خود آن را می پذیرند و به آن گوش می کنند؛ مانند :
” بدان ای پسر که مردم بی هنر، دائم بی سود بود چون مغیلان که تن دارد وسایه ندارد، نه خودرا سودکندو نه غیررا…” (عنصر المعالی)

در این لحن بر خلاف لحن حماسی، باید آرامش خود را در خواندن حفظ کرد و به گونه‌ای نوشته‌ها و اشعار را خواند که شنونده، شاعر و نویسنده ( خواننده ) را خیرخواه و مصلحت اندیش خود بداند. 
در گونه‌ای از متون تعلیمی ، نویسنده یا شاعر ابتدا داستانی کوتاه یا حکایتی می آورد و با بهره گیری از تمثیل به خواننده به صورت غیر مستقیم پند می دهد.

در مثال زیر انوری خواننده را از طریق حکایت و گفت و گویی که میان درخت چنار و بوته کدو شکل می دهد، خواننده را متوجه چند چیز می کند: 
نخست آن که احترام به بزرگ‌ترها واجب است؛ دیگر آن که نباید مغرور بود؛ و در نهایت آن که ” کار ها به صبر بر آید ” .

” نشنـــیده ای که زیـــر درختی کدو بنی 
بر جست و بر دوید بر او بـــر ، به روز بیست
پرسید از چنار کـــــه : تو چند روزه ای ؟ 
گفتــــــا چنــــار : عمــــر من افـــزون تر ازبیست
گفتا : به بیست روز من از تو فزون شدم 
ایـــن کاهــلی بگوی که آخر ز بهر چیست ؟
گفتـــــا چنار : نیست مرا با تو هیچ جنگ 
کاکنون نه روز جنگ و نه هنگام داوری است
فــــــردا که بر مــن و تو وزد باد مهر گان 
آن گـــه شود پدید که نامرد و مرد کیست ؟ ”
( فتوحی )

به هنگام خواندن متون تعلیمی باید :
۱- تن صدای خود را پایین آورده و با سرعت کم وبا ملا یمت متن را خواند.
۲- بخش آخرهر عبارت را با حالتی خواندکه تاثیر بیشتری برشنو نده بگذارد.
۳- بین سوالات، فعل های امری ، سخنان آگا هانه و حکیمانه باید فرق گذاشت.
۴- انواع گو ناگون متون تعلیمی – حکایت، خاطره، پند های مستقیم– را در نظر گرفت.
..........

۷)لحن حماسی:

حماسه به معنای داستان دلاوری وشجاعت است؛ کسی که شعر حماسی را می خواند باید به گونه ای بخواند که این دلاوری ها را به شنونده منتقل کند؛ پس لحن حماسی لحنی کوبنده واستوار است وخواننده شعر حماسی، به ویژه شاهنامه فردوسی، باتوجه به ویژگی های این گونه اشعار باید لحن خودرا متناسب با محتوای این اشعار کند؛ محتوای این اشعار بیشتر جنگ ها ونبرد های پهلوانان با یکدیگر، بادشمنان وبا موجوداتی چون دیو واژدها وکارهای شگفت انگیزو خارق العاده است.
در هنگام خواندن شعر حماسی باید :

۱- آهنگ شعر را که مساوی با «تَ تَن تَن،ت تن تن، ت تن تن، تَ تن» (فعولن فعولن فعولن فعل)است حفظ کرد؛ یعنی باید شعر را به لحنی بخواند که بعد از هر مصراع بتوان همان آهنگ را تکرار کرد؛ مانندشعرزیر :

” بــــه مغــز پشنگ انــدرآمــد شتاب 
تَ تن تن، تَ تن تن، تَ تن تن، تَ تن
چو دیـــــــد آن سهی قـد افراسیاب 
تَ تن تن، ت تن تن، ت تن تن، ت تن
( فردوسی )

۲- کشیدن آخرین بخش کلمه پایانی هر مصراع ( ایجاد کشش آوایی )
در بیت های زیر از فردوسی، آخرین بخش ” شتاب ” و افراسیاب ” ، ” اب ” است ؛ هم چنین آخرین بخش ” جای ” و ” راهنمای ” ” ای ” است که خواننده باید به هنگام خواندن، آن را بیش تر از کلمه های هر مصراع بکشد.

” به مغز پشنگ اندر آمد شتاب 
چو دید آن سهی قدّ افراسیاب ”

” خداوند نام و خداوند جای 
خـــداوند روزی ده رهنـــمای ”

۳- تاکید بیشتر روی صدای چرخشیِ ” ر”:

” یکی نامه باید چو برّنده تیغ 
پیـــامی به کردار غرّنده میغ ”

۴- ادای درست و کامل تشدید ها مانند ” قدّ ” و ” برّنده ” در بیت های بالا و مثال زیر :

” تنش کرکس و شیر درّنده راست 
سرش نـــیزه و تیغ برّنـــده راست

۵- حفظ آهنگی که شاعر در شعر خود و در یک مصراع یا یک بیت ایجاد می کند ؛ مانند صدای ” انُ ” در مصراع دوم بیت زیر :
” نیارست کردن کس ایدر گذر 
ز دیوان و پیلان و شیرانِ نر ”

۶- خواننده می تواند درحین خواندن متن های حماسی با استفاده از حرکات دست و بدن وحتی حالت های صورت، آن را ادا کند به گونه ای که مخاطب صحنه هایی را که می شنود، بتواند تجسم کند و باآن هم سو شود؛ مانند کاری که نقالان در گذشته در بسیاری از قهوه خانه ها در هنگام نقل داستان های شاهنامه انجام می دادند .

۷- در حماسه ها غیر از توصیفات و مبالغه ها، گفت و گو هایی نیز وجود دارد که خواننده باید با در نظر گرفتن همه چیز و همةویژگی های شخصیت ها، سخنانشان را با لحنی مناسب به زبان آورد .

۸- حماسه ها، داستان های بلند وکاملی هستندو انواع لحن ها را در خود دارند؛ تعلیمی، غنایی، ستایش،مدح،وصف،گفت و گو و … و خواننده باید با توجه به همة شرایط موجود در متن به کار خود بپردازد و به این آهنگ های فرعی درفضای حماسه توجه داشته باشد .

۹- یکی از ویژگی های داستان های حماسی، نامه نگاری های بین افراد مختلف مانند کیکاووس به رستم است. در این نامه ها معمولا پس از ستایش خدا و شاه، حرف های فرستندة نامه زده می شود و در نهایت با تهدید یا وعده ای به پایان می رسد .

۱۰- زاویه دید در حماسه ها به طور کلی سوم شخص ( دانای کل ) است.

...........

۸)لحن میهنی / وطنیه:

وطنیه که به آن ” مام وطن ” نیز می گویند، شعری است که در وصف میهن سروده می شود و شاعر در آن می کوشد تا با تحریک احساسات ملی گرایانه و وطن دوستانه مخا طبان خود، آنان را به پاسداری و محافظت از کشور خود بر انگیزد. 
شاعر این گونه اشعار، با شور و حرارتی وصف نشدنی، مردم را به دفاع از میهن خود فرا می‌خواند و دراین کار، وطن را مادر خود می داند؛ مادری که هر کس برای دفاع و حمایت از آن باید به پا خیزد و از خود غیرت نشان دهد. 
یا به حال او می گرید، یا درس وطن خواهی را تعلیم می دهد؛ مانند شعر ایرج میرزا :

” وطـــــــن ما به جای میهن ماست 
میـــــهن خویـــــــــــش را نگهبانیم
شکـــــــر داریـــــم کز طفـــو لیّت 
درس” حب الوطن ” همی خوانیم
چون که حب الو طن ز ایمان است 
مـــــــــــــــــا یقینا ز اهــــل ایمانیم
گـــــــر رسد دشمنی برای وطـــن 
جــــــان و دل ، رایـــگان بیفشانیم ”

در هنگام خواندن اشعار میهنی (وطنیه) باید :

۱- مانند شاعر، حس وطن خواهی و شور و هیجان آن را در خود پرورد.

۲- با توجه به مقصود او ( تعلیم، افسوس بر وطن و… ) لحن مناسب را انتخاب کرد.

۳- بر تاثیر گذاری خواندن خود توجه کنیم.

۴- وزن این اشعار در بسیاری از موارد تلفیقی از لحن حماسی با لحن تعلیمی است.

۹)لحن توصیفی:

توصیف یعنی وصف کردن و بیان جزئیات و ویژگی ها یا آوردن صفات وقید های حالت پیاپی برای چیز هایی که قرار است برای شنونده بازگو کنیم؛ این صفت ها می توانند یا به ظاهر افراد واشیا بپردازند یا به حالات مختلف رفتاری یا حرکات او؛مانند:

« دیدمش خرّم وخندان، قدح باده به دست 
واندر آن آینه صدگونه تماشا می کرد»
(حافظ)

در توصیف، نویسنده چیزی را که می بیند با شور و حال فراوان وبا استفاده از آرایه هایی چون تشبیه وتشخیص به زبان می آورد . در تشبیه، نویسنده با تخیّل خود می کوشد میان چند چیز شباهتی ایجاد کند وبا این کار شنونده را به شگفتی وادارد؛ مثلاً در ابیات زیرمنوچهری دامغانی باتشبیه کردن قطره باران به اشک عروس و تشبیه برگ گل به صورت او، هنر خودرابه نمایش گذاشته است:

«آن قطره ی باران که برافتد به گل سرخ چون اشک عروسی است برافتاده به رخسار»

روش دیگر شاعران ونویسندگان در توصیف کردن، استفاده از تشخیص است. در این هنگام، نویسنده همه چیز را زنده ومانند انسان می بیند وکارها، گفته ها وحرکات یا اعضای انسانی به آن ها می بخشد؛ چنان که در مصراعِ
« گل بخندیدو باغ شد پِدرام »
از فرّخی سیستانی، شاعر برای وصف شکفتن گل ها از صفت خندیدن که مخصوص انسان است استفاده کرده وبرای توصیف شاد وزیبا شدن باغ، از صفت پدرام یعنی شاد وخوشحال که آن هم صفت انسان است، استفاده کرده است.
توصیف معمولا برای انسان ها، اشیا، طبیعت و عناصر آن چون درخت و سبزه و گل، دریا و کوه و جنگل است؛

در خواندن چنین متن هایی باید به نکات زیر توجه داشت :

۱- لحن توصیف می تواند در کنار
دیگر لحن ها کامل شود؛ یعنی توصیف چیزی مثبت با توصیف زشتی ها و پلیدی ها متفاوت است.

۲- در لحن توصیفی آهنگ کلام ، معمولا نرم است وآرامش خاصی دارد.

۳- به هنگام خواندن، دقت نظر و عنصر تخیل، نقشی مهم دارند.

۴- این لحن از نظر فضای کلی آهنگ سخن، به لحن روایی نز دیک است .

۰)لحن گفت و گو:
( مناظره / پرسش و پاسخ )

گفت و گوها انواع مختلفی دارند :

۱- مناظره :

مناظره رقابت کردن با یکدیگر در بحث و گفت و گو یا پرسش و پاسخ است. در این نوشته ها معمو لا لحن پرسش کننده تند و محکم، به دور از خرد گرایی و همراه با فخر فروشی است؛ در حالی که لحن پاسخ دهنده همواره آرام و متین و توام با خرد است؛ به عبارت دیگر پرسش‌گر که فکر می کند بر حق است، سوالی را از طرف مقابل می پرسد اما چنان پاسخی می شنود که دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند . 
خواننده چنین متنی می تواند همانند یک بازیگر نقش آفرینی کند؛ یعنی در عین حال دو لحن را با دو چهره متفاوت بیان کند. گاه با این طرف و آن طرف رفتن جایگاه و صدای خود را تغییر می دهد که مفهوم را بهتر بتواند بیان کند .
بهترین مناظره های ادبیات فارسی عبارتند از : مست و محتسب از پروین اعتصامی، فرهاد و خسرو از نظامی .

در خواندن چنین متن هایی باید به نکته های زیر توجه کرد :

۱- به کشش های آوایی و جملات پرسشی توجه شود.

۲- به فروکش های لحن پاسخ گوینده توجه شود.

۳- حس غرور وخود خواهی در جملات پرسش گر حفظ شود.

۴- حس گفتن جملات عاقلانه و حکیمانه در جملات پاسخ گودر نظرگرفته شود.

۵- استفاده ازدست وصورت وبدن درتفهیم موضوع بسیار مفید است.

نخستین بــــار گفـــتش کز کــجایی ؟ بگــــفـــت از دار ملــــک آشــــنایـی
بگفت آنجا به صنعت در چه کو شند ؟ بگــفت انـــده خرنــــد و جان فروشند
بگفتا جان فـــــروشی در ادب نیــست بگـــفت از عشقبازان این عجب نیســـت
بگفــت از دل شــدی عاشق بدینسان ؟ بگـــفت از دل تو می گوئی من از جان
بگفـــتا دل ز مهـــرش کی کنی پاک ؟ 
بگفت آنگه که باشم خفته در خـــاک …
( نظامی)

۲- رجز خوانی :

که هر دو نفر به شرح دلاوری ها و نژاد و افتخارات خود با لحنی حماسی می پردازند؛ مانند : رستم و اسفند یار یا رستم و اشکبوس در شاهنامه ی فردوسی .

۳- گفت وگو های عادی :

می تواند به دسته های مختلفی تقسیم شود. این گفت وگو ها با توجه به فضای داستان ها وعواطف موجود در آن ها شکل ولحن خاص خودرا می یابند؛ مانند : گفت وگو ی رستم با سهراب پس از زخمی شدن .

در هنگام خواندن گفت وگو ها باید :

۱- لحن دو طرف گفت وگو را در نظر گرفت.

۲ – اگر گفت وگو دارای راوی باشد، لحن راوی رانیز باید به دیگر لحن ها افزود. 

۳- رعایت عواطف دو طرف مکالمه، کار رابرای شنونده جذاب می کند. 

۴- گرفتن حالت دو طرف به خود باعث تمایز گفته ها می شود. 

۵- رعایت لحن گفتار به تناسب موقعیت شغلی واجتماعی افراد، ضرورت دارد.

لحن طنز:

طنز از قدیم در نظم ونثر فارسی رایج بوده است وبیشتر در قالب حکایت خودنمایی کرده است. 
طنز ها معمولاًدر پایان خود به نتیجه می رسند وخواننده را تحت تأثیر قرار می دهند ومی خندانند. برخی نیز از همان ابتدا کار خود را شروع می کنند؛ مانند:
 «-ننه!-هان.-این زمین روچی یه ؟ – روشاخ گاو .-گاو رو چی یه؟- روی ماهی.- ماهی رو چی یه ؟- روی آب.- آب رو چی یه؟
-وای وای !الهی روده ت ببره، چقدر حرف می زنی! حوصله م سر رفت…» (دهخدا)

در طنز ها معمولاً جملات پایانی باید بیشترین تأثیر رابر روی خواننده بگذارند تا از طریق آن بتواند لبخند را بر روی لبان مخاطب بنشاند.

#لحن_انواع_جملات در زبان فارسی عبارت است از :

#لحن_شبه_جمله ها ( #اصوات ):

در زبان فارسی ظرفیتی وجود دارد که گاهی به جای گنجاندن معانی و مفاهیم در قالب یک جمله کامل، از بافت‌های 
کوتاه‌تری استفاده می کنیم که به ظاهر، ساخت جمله را نشان نمی دهند ولی از نظر پیام مفهوم، معنای یک جمله را می رسانند. به این گونه از بافت زبانی” شبه جمله ” می گوییم. 
شبه جمله دو نوع است : 
الف: صوت یا اصوات، 
ب: ندا و منادا .
صوت که جمع آن اصوات است، کلماتی را می گویند که بیانگر یکی از حالات و عواطف و احساسات ما باشند. صوت ها سر شار از بار عظیم احساسی – عاطفی هستند؛ به همین سبب هنگام خواندن با کشش و برجسته سازی آوایی باید خوانده شوند. یعنی امتداد آوایی تاثیر گذاری دارند؛ مانند: هان، آوخ، آه و …
– هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب. – افسوس که ایام جوانی طی شد.
#لحن_جملات_منادایی:

در زبان فارسی به هر کلمه ای که بعد از حروف ندای ” ای، یا، ایا و …” بیاید، منادا می گویند و به هنگام خواندن بایدآن را به شیوه خطابی خواند؛ یعنی بایدآن کلمه را جوری خواند که گویی نام پس از این حروف را صدا می کنیم؛ مـــانند: ” گفتم: ای سعـــدی! تو هم سخنی بگوی از آن هــــا کـــه دیــده ای و شنیده ای.” ( سعدی )
” ای دوست ! بیا تا غم فردا نخوریم 
این یک دم عمر را غنیمت شمریم ” 
(خیام )
گاه به جای اسم، از صفت یا از ضمیر ” که ” یعنی ” کسی که ” استفاده می شود :
” ای که پنجاه رفت و در خوابی ! 
مگـــر این پنج روز در یـــابی ” ( سعدی )
گاهی به جای این حروف، از حرف«ا» در پایان اسامی استفاده می شود:
«حافظا!در کنج فقر و خلوت شب های تار تابُوَد وِردَت دعا ودرس قرآن، غم مخور» 
در مثال زیر حالت منادایی با ماتم واندوه از مرگ نوذر، شاه ایران همراه است:
« بر زال رفتند باسوگ ودرد 
رُخان پُر زخون وسران پرزگَرد
که: زارا، دلیـرا، شهـا، نوذرا 
گَــوا، تاجـدارا، مهـا، داورا» ( فردوسی)

#لحن_جملات_شرطی:

جمله ی شرطی جمله ای است که نیازمند جمله ای دیگر است تامعنی اش کامل شود. در این نوع از جمله ها معمولاًیکی از حروفِ«اگر»، «شاید»، «مگر»، «تا»و… به کار رفته است؛ پس به هنگام خواندن جملات مرکبی که یک جزء آن جمله ی شرطی است، باید از دولحن استفاده کرد. به مثال زیرتوجه کنید: 
«من چیزی به او نگفته ام مگر این که شما گفته باشید.» 
چنان که مشاهده می کنید، جمله اول یک جملة خبری است و تأکید جمله روی «من» است وباید آن را محکم تر خواند؛ اما در جملةدوم عبارت « مگر این که» باعث شکل گیری لحنی خاص می شود ودر مواردی به حرکت چشم ها، صورت و حتی کل سر نیز می تواند منجر شود تا خواننده علاوه بر تبرئه کردن خود، شما رانیز متّهم کند. یا در جمله: 
«اگر تو به میهمانی می آیی، من هم می آیم.»
دو جمله به یکدیگر وابسته اند و مشاهده می شود که آمدن «من» مشروط است به آمدن«تو». در جمله اول کلمه «اگر»تأکید بیشتری می پذیرد اما می توان آن را با چند شکل متفاوت خواند: 
الف- لحن انسانی خجالتی؛ 
ب- لحن انسانی خودخواه و فر صت‌طلب؛ ج- لحن انسانی صلح‌طلب؛ ولحن افرادی دیگر. 
همچنین در هریک از این الحان می توان حرکات دست را نیز مدّ نظر قرار داد. به بیت زیر توجه کنید:
«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقندو بخارا را» (حافظ)
اما اگر کلمه شرط با«وگر » همراه شود، نوعی تساوی بین دو جمله را ایجاد می کند وجمله سوم است که معنی آن را کامل می کند؛ به عبارت دیگر باید دو جمله‌ای که با« اگر» و«وگر» آمده اند را یکسان خواند وهردو را با جمله سوم آن کامل کرد :
«اگر دشنام فرمایی وگر نفرین، دعا گویم جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعلِ شکرخارا»

منبع:h

لحن یعنی آواز خوش و موزون ، نوا ، کشیدن صدا ، یا اجتماع حالت های صداهای مختلف.

 

لحن نحوه ی خواندن و بیان کردن جملات است با توجّه به شرایط موجود و فضای حاکم بر جمله و کلّ متن . هر

متن لحن خاصّ خود را – اعم از طنز یا جد- می طلبد.هر بند و جمله نیز لحن خود را دارد و در هر بند انواع و

اقسام لحن ها و حالات به کار گرفته می شود. انواع لحن ها:


1-لحن ستایشی :

ستایش مخصوص خداست و شاعر یا نویسنده در آن خداوند را به خاطر آفرینش بی همتا ، قدرت بی نظیر و الطاف بی نظیرش می ستاید. خواننده باید خود را موجودی از آفریده های او بداند که تسلیم او و شاکر بخشش های اوست.

مثال:

«آفــرین ،جـــان آفـــرین پاک را               آن که جان بخشید و ایمــان خاک را

آسمان چون خیمه ای بر پای کرد            بی ستون کرد و زمینش جای کرد »

                                                                               (عطار)

2- لحن مدح:

مدح نوشته ای در باره ی انسان است که شاعر از طریق آن ، با کوچک تر دانستن خود در مقابل ممدوح ، به بیان مطالبی می پرازد. اختلاف آن با ستایش در این است که در ستایش ، شاعر یا نویسنده آزادانه تر می تواند حرف خود را بزند امّا در مدح ، به ویژه مدح حاکمان ، این کار امکان پذیر نیست. انواع مدح :

مدح بزرگان دینی و مذ هبی :

محمّد کآفرینش هست خاکش                        هزاران آفرین بر جان پاکش

چراغ افروز چشم اهل بینش                           طـــراز کارگـــاه آفـــرینش

                                                                                         (نظامی)

مدح سلاطین و حاکمان :

آیا شنیده هنرهای خسروان عجـــم بیا ز خسرو خاور عیان ببین تو هنر ... در این جهان که تواند چو شاه بود به کـــدام خار بود چون صنوبر و عرعر (فلاح) مدح افرادی بزرگ که خدمتی به جامعه یا شخصی کرده اند . «آفرین بر روان فردوســــی آن همایون نهاد فرخنده او نه استاد بود و ما شاگرد او خداوند بود و ما بنده » ( انوری)

3- لحن خاطره :

داستان یا حادثه ای است که در خاطر انسان باقی می ماند و آن قدر برای نویسنده اهمّیّت داشته که آن را نوشته است.خواننده ی خاطره ها باید آن را به شیوه ای بخواند که گویی ماجرا برای خودش اتّفاق افتاده است. انواع خاطره : خاطرات بد ، خاطرات خوش ، عجیب ، اوّلین آشنایی ها و برخوردها با اشیا و افراد و...

4- لحن حماسی :

حماسه به معنای داستان دلاوری و شجاعت است . کسی که شعر حماسی را می خواند باید به گونه ای بخواند که این دلاوری ها را به شنونده منتقل کند،پس لحن حماسی ، لحنی کوبنده و استوار است .

مثال: «به مغز پشنگ اندرآمـد شتاب                        ت تن تن ، ت تن تن ، ت تن تن ، ت تن

چو دید آن سهی قدّ افراسیاب                               ت تن تن ، ت تن تن ، ت تن تن ، ت تن

                                                                                                           (فردوسی)

5- لحن داستانی – روایی:

حکایت ، تعریف کردن صمیمانه ی داستانی کوتاه با آهنگی نرم و ملایم است به گونه ای که شنونده یا از آن پند بگیرد یا تحت تأثیر قرار بگیرد. حکایات معمولاً با عباراتی نظیر"آورده اند که ..." ، "یکی را شنیدم ..."، "روزی ..."، " شنیدم ..." ،" نقل است که ..."،" یکی بود ، یکی نبود"

مثال:

«یک روز به وقت نیم روزان شد پیش شبان ، ز درد سوزان» (فتوحی) «شنیدم که خروسی بود جهان دیده ...» ( وراوینی)

6- لحن تعلیمی:

این لحن به لحن اندرزی نیز موسوم است، تلاش می کند با گویشی آرام در دل شنونده نفوذ کرده و نکات مهمّ خوب زیستن رابه مخاطب خود القا کند.در ایران این گونه نوشته بیشتر برای پندو اندرز به کار می رود.

مثال: «زخـــــاک آفریــــــدت خداونـــــــد پاک              پس ای بنده !افتادگی کن چو خاک

حریص و جهان سوز و سرکش مباش                        زخــــاک آفریـــدت ، آتش مبـــاش» (سعدی)

7- لحن تغزّلی:

شعرتغزّلی شعری است که با احساسات و عواطف انسان سروکار دارد.شاعران احساسات لطیف خود را در قالب اشعار منتشر می کنند و این احساسات می توانند حالات مختلفی را به خود بگیرند.سروده ها ممکن است از روی شادی سروده شده باشند یا از روی غم و غصّه ، به خاطر وصال و رسیدن به یار نوشته شده باشند یا ناشی از فراق یار.

مثال: « شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد!          تو بیا کــــز اوّل شب در صبــــح باز باشد         عجب است اگر توانـــــم زمحبّت گریـــــزم                        به کجـــــا رود کبوتر که اسیر باز باشد»

                                                                                                              ( سعدی)

8- لحن مناجات:

مناجات به معنی رازو نیاز گفتن و نیایش با خداوند است.انسان در این زمان خود را بسیار کوچک فرض کرده ، آن چه را که در حضور دیگران نمی تواند بیان کند، با آه و زاری یا شکر و سپاس بیان می کند.از خدا می خواهد که عاقبت به خیرش کند. لحن مناجات آکنده از عاطفه و احساس و بیانگر حالت فروتنی و خاکساری و تواضع بنده است.

مثال:

«خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود گناه آید از بنده ی خاکسار به امّیــــد عفو خــــداونــــــدگار» ( مولوی)

9- لحن گفت و گو( مناظره ، پرسش و پاسخ) مناظره :

یعنی رقابت کردن با یکدیگر در بحث و گفت و گو یا پرسش و پاسخ است. لحن پرسش کننده معمولاً تند و محکم ، به دور از خرد گرایی و همراه با فخر فروشی است.در حالی که لحن پاسخ دهنده همواره آرام و متین و توأم با خرد است.

مثال: « نخستین بار گفتش کز کجایـــــی ؟         بگفت از دار ملــــک آشنایـــــی                                   بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟                   بگفت انده خرند و جان فروشند» (نظامی)

رجز خوانی :

که هر دو نفر به شرح دلاوری ها و نژاد و افتخارات خود با لحنی حماسی می پردازند.مانند : رستم و اسفندیار

10- لحن طنز:

بیشتر در قالب حکایت خود نمایی می کند.طنز ها معمولاًدر پایان خود به نتیجه می رسندوخواننده

را تحت تأثیر قرار می دهند و می خنداند. مثال: « وای وای ! الهی رودت ببره ! حوصله ام سر رفت...» ( دهخدا)

 

                                                                برگرفته ار کتاب مبانی خواندن در زبان فارسی نوشته ی

                                                           دکتر فریدون اکبری شلدره حجت کجانی حصاری رضاخاتمی       وبلاگ شمیم ادب