فعل مرکب
-نقش پذیری:
راه دیگر برای پی بردن ساختمان فعل مرکب،توجه به نقش پذیر نبودن جزءغیر صرفی آن است.
اکنون به نمونه های زیر توجه کنید:
- خورشید از مشرق پدید آمد. (نمی توان گفت:پدیدها،پدیدی و پدیدتر ؛ پس «پدید آمد»فعل مرکب است.)
- محبت خویش را از ما دریغ کرد.(چون«دریغ کرد»قابل گسترش نیست،فعل مرکب است.)
- فرهاد کار خود را آغاز نمود.(«آغاز نمود»چون در این جمله گسترش نمی پذیرد،فعل مرکب است.)
-فرمانده ی سپاه دشمنان خود را گول زد.(«گول زد»دراین جمله فعل مرکب است)
توجه(1):
نکته ی مهم این است که باید فعل مرکب رادر جمله ای که به کار رفته است ،در نظر گرفت و مورد بررسی قرار داد؛زیرا ممکن است کاربرد آن فعل در جمله ی دیگر متفاوت باشد ؛به نمونه های زیر توجه کنید :
- من در این کلاس، دوست ها دارم.(«دوست»گسترش پذیرفته و مفعول است و «دارم»فعل ساده است.)
-من این کلاس را دوست دارم.(دوست دارم فعل مرکب می باشد.چرا؟)
-چنگیز در بخارا اعدام ها کرد.(«اعدام»گسترش پذیرفته مفعول است. «کرد»فعل ساده است به معنی انجام داد.)
بنا بر این باید هر فعل رادر جمله مورد نظر خود بررسی کنیم و با توجه به ساختار و کاربرد آن داوری نماییم واز قضاوت درباره ی فعل های بیرون از جمله بپرهیزیم.
توجه(2):
عبارت ها و ترکیب های کنایی،«فعل مرکب» به شمار می آیند ؛مانند:
- او هرگز دست از پا خطا نمی کند.(«دست از پا خطا کردن»کنایه از اشتباه کردن.)
- فرهاد از انجام تکلیف های خود سر باز زد.(«سر باز زدن»کنایه از :نپذیرفتن و خود داری کردن.)
- او نیز در پوستین خلق افتاد.(«در پوستین کسی افتادن»کنایه از عیب جویی و غیبت کردن است.)
- با این اعمال در پیشگاه الهی ،زردروی می شوی.(«زردروی شدن»کنایه از شرمندگی و خجالت است.)
-او به من فخرمی فروشد.(ناز می کند) - او دست به عصا راه می رود.(احتیاط می کند؛فعل مرکب)
پس عبارت های کنایه ای از دید عناصر سازه ای مورد نظر نیستند؛بلکه کل مجموعه ی واژگانی که یک مفهوم کنایه ای را پدید آورند،به عنوان یک پیکره سنجیده می شوند ، به همین سبب در ساخت های کنایی جداسازی یک واژه و بررسی نحوی آن بیرون از ساختمان کنایی کاری نادرست است.(یعنی نباید اجزای یک عبارت کنایی را از هم جدا و بررسی کرد.بلکه همه با هم،یک فعل مرکب می سازند.)
روش پیشنهادی (1):
برای تشخیص فعل مرکب ،کتاب دو شیوه را به ما آموزش داد:«1- گسترش پذیری 2- نقش پذیری ».اکنون ما یک راه ساده و کاربردی را برای شناخت فعل مرکب به شما پیشنهاد می کنیم و آن روش «مفعول پذیری »است: یعنی هرگاه ترکیب های فعلی را در جمله هایی یا فتید و نمی دانید که ساده اند یا مرکب ،به کلمات پیش از آن بازگردید ؛اگر نقش مفعولی در آن جمله به کار رفته است ،ترکیب پایانی جمله حتماً فعل مرکب است ؛در غیر این صورت جزءغیر صرفی فعل ،خود،نقش مفعولی می پذیرد و فعل ساده به شمار می آید؛به نمونه ها توجه فرمایید:
مرکب:فریدون کتاب داستان را مطالعه کرد.(در این جمله «مطالعه کرد»قابل گسترش نیست و پیش ار آن مفعول وجود دارد ؛ پس مرکب است.)
درعبارت :او در کتاب خانه مطالعه کرد؛مطالعه کرد مرکب نیست .بلکه نقش مفعولی گرفته است.(مطالعه را انجام داد.)
فعل های دیگر:
-او،مردم را اغفال کرد . («اغفال کرد»در این جمله قابل گسترش نیست و پیش از آن هم مفعول به کار رفته است ؛پس مرکب است.)
- او درباره ی این موضوع تلاش کرد .(«کرد» به معنی انجام داد ، فعل ساده و تلاش مفعول ان است.)
- مردم همواره، کار می کنند.(«می کنند» به معنی انجام می دهندو «کار»مفعول آن است.)
- خبرنگار با ما مصاحبه کرد.
-مبصر اسم بجه ها را یاد داشت کرد.
- خیلی زود همه جا را وارسی کردند.
یاد آوری:
این روش پیشنهادی ما ،فقط در مورد جمله هایی غیر اسنادی است؛زیرا فعل جمله های اسنادی چهار جزئی (مفعول و مسند )که در آن ها «مفعول»به کار رفته است، با جزءغیر صرفی خود – که نقش« مسندی» می گیرد- «مرکب»نیست؛بلکه فعل ساده به شمار می آید؛ مانند:-
او خود را فاضل می داند.(می داند فعل ساده و فاضل ،مُسند می باشد.)
- خورشیدهمه جا را روشن ساخت.
-دود، فضای شهر را آلوده نمود.
- غرض،دوستی ها را تیره می سازد.
توجه:همه ی این جمله ها قابل بازگشت به سه جزئی اسنادی با فعل «است» می باشند.(یعنی :او فاضل است.-همه جا روشن است....)
روش پیشنهادی (2):
فعل هایی که با جزء صرفی «کرد» به کار می روند ، معمولاً به چند صورت ظاهر می شوند.از آن جا که این فعل پر کاربردترین جزءصرفی در زبان فارسی است ، شناخت گونه های آن هم دشوار . مهم است.
نکته :گاهی اسنادی است و معادل فعل های : نمود، گرداند،ساخت.
«کرد»گاهی فعل ساده ی غیر اسنادی است(در این صورت معمولاً به معنی «انجام داد»به کار می رود.)گاهی با جزء غیر صرفی خود ترکیب می شود و فعل مرکب می سازد.
- برف ، هوا را سرد کرد= نمود/ساخت/گرداند.
- آرش،دست هایش را بلند کرد.
- او با من مصا حبه کرد.
از میان گونه های کاربردی فعل«کرد»معمولاًنوع اسنادی با گونه ی مرکب با هم اشتباه می شوند و شناخت آن ها دشوارتر است . پیشنهاد ما برای باز شناسی این دو نوع این است که اگر جمله ی مورد نظر را بتوان به یک جمله ی سه جزئی با فعل«است»یا «هست» برگرداند،آن جمله اسنادی استو فعل آن ساده می باشد ؛در غیر این صورت یعنی اگر نتوان آن جمله ی اصلی را به یک جمله ی سه جزئی اسنادی با فعل «است»تبدیل کرد،پی می بریم که فعل آن جمله ی مرکب است.(یعنی نهاد و حرف " را " را برمی داریم ومفعول را به جای نهاد می نشانیم وبه جای " کرد " هم است قرار می دهیم.)مثال:
- رادیو، اخباررا اعلام کرد.(چون نمی توان گفت:«اخباراعلام است»؛پس فعل«اعلام کرد»مرکب است.)
-معلم دانش آموز راآگاه کرد(«دانش آموز آگاه است»؛پس فعل این جمله ساده است و آگاه مسند است.)
- رازی الکل راکشف کرد.(نمی توان گفت:«الکل کشف است»؛پس «کشف کرد» فعل مرکب است.)
راه های تشخیص افعال مرکب:
الف) در یک جمله ی چهار جزئی مفعول و متمم،اگر پیش از فعل ،اسم یا صفتی بیاید که نه مفعول است و نه متمم،مرکب به شمار می آید:
1-تهمینه نام سهراب را برای پسرش انتخاب کرد. 2- سارق پول ها را از بانک سرقت نمود.
نهاد مفعول متمم فعل مرکب فعل مرکب
ب)در جمله های چهارجزئی متمم و مسند یا مفعول و مسند،اگر قبل از فعل،کلمه ای بیاید که متمم و مسند نباشد،مرکب است.
1- مردم از پوریای ولی به عنوان پهلوان نام می بردند. 2- من او را عاقل گمان کرده بودم.
نهاد متمم مسند فعل مرکب نهاد مفعول مسند فعل مرکب
پ)اگر در جمله ای ،مفعول همراه با نشانه ی خود بیاید،کلمه ی قبل از فعل،همراه با فعل،مرکب می شوند.
1- احمد این کتاب را مطالعه کرد. 2- دزد ،پول ها را سرقت نمود.
ولی در جمله ی :دزد، پول ها را به سرقت بُرد؛فعل ساده می باشد زیرا به سرقت را که متمم قیدی است،می توان حذف کرد:دزد ،پول ها را برد.
ت)اگر بتوانیم فعل یک جمله را با " گرداند " عوض کنیم،به طوری که معنای جمله تغییر نکند،فعل حتما ساده و جزء پیش از آن ،مُسند است.
1- شاعر،مجلس را گرم نمود.(= گرداند) گرم مُسند گرداند یک فعل ساده است.
2- طوفان،خانه ها را خراب کرد.(= گرداند) خراب مُسند و کرد یک فعل ساده می باشد. 3- موسی،سحر جادوگران فرعون را باطل ساخت.(=گرداند)موسی نهاد/سحر جادوگران فرعون را مفعول/باطل مُسند/ساخت یک فعل ساده است.
ث)روش دیگر شناخت مرکب،منفی کردن فعل مورد نظر و اضافه کردن هیچ و "ی" قبل و بعد از کلمه ی همراه فعل می باشد.اگر جمله،معنا داشت،فعل ساده و در غیر این صورت مرکب است: احمد برای پیروزی خود کوشش کرد. این جمله را منفی می کنیم: احمد برای پیروزی خود هیچ کوششی نکرد.(=انجام نداد)(پس کوشش مفعول و فعل کرد،ساده است.
ولی در جمله ی:من درس را یاد نگرفتم. نمی توانیم بگوییم:من درس را هیچ یادی نگرفتم.پس چون با این کار(افزودن هیچ و ی)جمله معنی درستی ندارد،یادنگرفتم مرکب است.
منبع:
www.neynameh.blogfa.com