آزادگان نماد مقاومت و ایستادگی ملت ایران چاپ در هفته نامه 26 مردادماه 1394
به نام خدا
«ما که از لحظات پر رنج و ساعات آمیخته با صبر و استقامت شما، فقط از دور آشنا هستیم و از آنها خبر بسیار کمی داریم؛ در زیارت و دیدار با شما، احساس می کنیم که مجموعه ای از نعم الهی و کرامتهای خدا بر بندگان صالح و مجموعه ای از امتحانهای دشوار یک انسان مومن را در وجود شما می توان مشاهده کرد» مقام معظم رهبری : 1369
بیست وششم مردادماه سالروز ورود آزادگان شجاعی است که با صبر و استقامت و مظلومیت ، سالهای زیادی رادر اسارت بسر بردند آنانی که در عشق به ولایت و رهبر خود چون اباذری بودند که بیابان های غربت را به جان خریدند سالکان (سالک –سالکی)و حقیقت پژوهان خالصی که در سیر سلوک الی الله مقام صبررا با عزت و نکویی صاحب شدند و مقام رفیعی از رضا (رضایی) که عارفان خواهان آن بودندبه سادگی بدان دست یافتندو بقایی عارفانه را صاحب شدند. عابدانی که با همتی والا در غل و زنجیر رمز آزادی و آزادگی را آموختند. با تأسّی از امام حسن عسکری (ع) (عسکریان و عسکری نژاد) اسارت در پادگان های رژیم بعث عراق را هدیه ای خدایی دانستند زندان هایی که خود دانشگاهی برای به سازی معنوی ، اخلاقی ، مردم شناسی و مردمی شدن گردیددانشگاهی که استادش حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی نبی الهاشمی قرشی (ص)،کتابش قرآن و نهج البلاغه و دانشجویانش سربازان ، پاسداران ، بسیجیان و آزادگان مکتب خمینی (ره)بودند.لذّت دعاهای مخفیانه ی کمیل و توسّل و زیارت عاشورا و متوسَل شدن به ائمه ی اطهار (علیهم السلام) ثانیه ثانیه ی سختی هارا به ربیعی دل انگیز تبدیل و سیاه چال های ظلمت را به رضوان سراسر شوق انگیز ی مبدّل ساخته بود . آن گاه که آزادگان پیمان وفاداری خود را با ولی زمان خود در اقدامی نعیم توقیع نمودند درفش کاویانی یاری ِاسلام را بر صحیفه ی آزمون نابرابر جنگ تحمیلی به اهتزاز در آوردند مؤمنانی (مؤمنیان) که هادی ِمسیرِ هدایت و هُدای الهی بودند ،عاشقانه جانفشانی نمودندمردانی که در محراب سبحانی حضرتِ حق پارسایان خیّر و خوشبختی بودند که هیچ سودایی جز سودای ِ با جانان نداشتند مردان ِصالحی که با شنیدن خبر بیماری امام (ره)در زندان ها ی عراق ختم قرآن می کردند تا ایشان سلامتی خود را به دست آورند.همان انسان های شریف و محسنی که با ایمان ِ(ایمان پور)کافی و وصف ناشدنی در گمنامیِ تمام در پشت خاکریز پنهان اسارت ،زندان های مخوف را با عشق رهبر خود و ولایت تحمّل می کردند سخت ترین لحظه و تلخ ترین خبر ، خبر ارتحال امام بود که آنان را بیقرار کرده بود آری دیدن عکس امام و راز و نیازهای شبانه و عشق به اهل بیت و اسلام ،رحمتی بود که روح استقامت را در وجودها تقویت می کرد و همان مکتب حسینی بود که کمال انسانیت ،معنویت عقلگرایی و فراهم کردن رشد انسانی و تقویت شکوه اخلاقی و عظمت مهربانی و گذشت و امیری و آقاییِ دلها و هزاران عطیه ای که حکمتی نقی (نقوی )و پاک در خود نهفته داشت به ارمغان آورد. زیرا که دریافته بودند:
هر که در سجن ریاضت سر کند یوسف آسا مصرِ کنعانش دهند
یوسفانی (یوسف پور و یوسفی) که سجن وزندان ریاضت را لطفی (محمدعلی و حبیب الله )کریمانه (کریمی –کریملو)از خدا و عطایی الهی می دانستند آنانی که نفس های مهموم هفتمین اختر تابناک آسمان امامت وولایت حضرت موسای ِکاظم (موسوی – کاظمی)را در همان نزدیکی ها در زندان بغداد ،با تمام وجود استشمام و حس می کردند .
به شب نشینی زندانیان برم حسرت که نقل مجلسشان دانه های زنجیر است
آزادگان دانایی که در فضای رعب انگیز ظلمتِ بعث، ندای آزادی و آقاسی (مهتری) خود را به گوش جهانیان رسانیدند آنانی که چون حیدر (حیدرپور)جزوِ انصارِ(انصاریپور) مخلص ِپاک راه ِحق ِامام ِزمانِ خود بودند ویاریگران و نصیران (نصیری نصیریان) شیفته ای که با بذل جان و جان فشانی های بی تمثالشان ندای هل من ناصر ینصرنی امام را بی وقفه و بی بدیل لبیک گفتند و عزّت واقتدار امروز ایران اسلامی را مدیون خود کردند .منش ها و روش های اخلاقی آنان ازجمله ممیز هایِ بی همتایِ مسیر حق و باطل امروز گردید.ومهم ترین معنی و مفهوم حزب الله با آنها شکل گرفت و تکمیل کننده ی پازل ایثارگری تمام عیار و روشنای عصر امروزگردیدبا این معنی که درپرتواسارت وحرکت در مسیر تکمیل آرمان ها و پیوستن به همه ی خوبی هااز قِبَلِ تحمّل ِسختی های ِاسارت آن عزیزان شکل و شمایل دیگر پیدا کرد.آنانی که چون تاکی (انگور) ریشه در خاکی ِ(ترابی) پاک ، عشق به سیر افلاک داشتندچون تیموری (تیموریان –تیموری) جهانگشایّ دلها گشتندهمانانی که اسماعیل وار (اسماعیلی –اسماعیل پور) در مذبحگاه عشق عاشقانه و خاشعانه سر ِتسلیم فرود آوردند و یا چون ابراهیمی در منجنیق آتش قرار گرفتند تا گلستان اسلام امروز را بارور و بارورتر گردانند.هرچند جسم شان در بند اسارت بود اما روح واندیشه ی رفیعشان اسیر هواهای نفسانی نشد و باید که همیشه و همواره از اخلاق نیکویشان درس ِآزادگی گرفت که آنان محلوج و عاشقان حق و حلاج المعانی ماهرِطریق حق و حقیقت هستند وطاووسان ِ(غلامرضا-مصطفی و میر طاوسی)رضوان ِمعرفتِ الهی چه زیبا در حفظ ارزش های نظام و دستاوردهای آن، جلوه گری کردند .لذت عبادات و عزاداری هایشان نه تنها در رمضان (رمضانی) بلکه هر ماه برایشان محرم وصفری بودکه آمال شیفتگانش شده بود و تدوام بخش ماههای دیگر. آن یاران صمیمی و یکرنگی که هرکدام خود ناظم و مُدبّری بودند که در دل تاریکی های اسارت چون شمس هایی (شمسبگی) تابان تدبیر و تنویرافکار می نمودند و با رویه ی وحدت و وحید (وحیدنیا) منحصر به فرد خودامید را در اعماق وجود چون سرو و کاجی همیشه سبز نگه می داشتند راست قامتانی که عملکردشان چون تیر قرمزی با نشان و نمادپرافتخارخون شهدا بودکه از کمان همت والا(کمانی) و استوارشان به سوی دشمن رهسپار می شد و نقشه هایشان را نقش برآب می نمود .میرید ، باقری ،میر باقری، طباطباییان، برزوکی ،جاوری،ملکیان ،مرادزاده،مسیبی، قنبری ،طهرانی، قره قانی ،آخانی ،میر مسیب ،کدخدایی ،شفی، سمنانی،یزدی، براهیمی، اکبرپور ،نجاری و....هم صحبت های اسارت در تنگنای ساکت بی روح سلول های رومادیه الانبار کمپ های 13-6 ، نهروان ،ابو غریب ، تکریت (کمپ21-11) صلاح الدین ،بعقوبه (کمپ 18)، الاماره ،پادگان الرشید ،موصل4-1 ،دولتو و... بودند سلول هایی که روزنه ای به نور نداشت تا دلتنگی ها یشان را صیقل دهد و تنها یاد خدا و هم نفسی یاران مخلص و پوران صالحی (صالحپور) و دعاهای مردم ایران بود که وجود شان را آرام می کرد گاهی ازتنها پیراهن مندرس و کسایی که به تن داشتند سجاده ای فراهم می گردید تکه کاغذی جایگزین مُهر می شد و زینت افزای سجاده ی بی ر یا می گردیدو نمازهای مخفیانه که حال و هوای دیگر به دلهای جمع می بخشید.ممنوع بودن نماز در رمادیه و تیمم کردن با گردو غبار لباس و نمازخواندن در حال خوابیده زیر پتو طعم عبادت را درمحیط اختناق چون گلابی خوش طعم می نمود و غبار خستگی از تن ها می زدود .آری سرهنگ عبدالرشید عبدالباطنرئیس واحد بازرسی عراق هم چون نِرون آن مَرد ِستمگربودکه مُرد و اما آزادگان ِسر فراز در سیاه ترین دوران تاریخ معاصر با استقامت خونین صفحات زرّینی درتاریخ ثبت کردند و همچنان زنده و جاودانند و جاوید خواهند ماند و ماه مردادآنچنان با یاد آزادگان عزیز عجین شده است که نمی توان آن را هیچ گاه از نسل های امروز و فردا و فرداهای دیگر پاک کرد و سبک زندگی شان برای همیشه الگو خواهد ماند.
سرا پا اگر زرد و پژمرده ايم ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي لب پنجره پراز خاطرات ترك خورده ايم
اگر داغ دل بود ،ما ديده ايم اگر خون دل بود ،ما خورده ايم
اگر دل دليل است ،آورده ايم اگر داغ شرط است، ما برده ايم
اگر دشنه ی دشمنان گردنيم ! اگر خنجر دوستان، گُرده ايم
گواهي بخواهيد ،اينک گواه : همين زخمهايي كه نشمرده ايم !
دلي سر بلند و سري سر به زير از اين دست عمري به سر برده ايم (قیصر امین پور)
مصطفی قدمی