شعر با لهجه ی اصفهانی
عجب زمونه ای شُدِس، هرکی می بینی غم دارد
به بی خیالی می زِنیم، میگن دیونه س، کم دارد
گِرونی که دیگه نگو، این روزا بیداد می کونِد
اِسمی پولا که میارم، یه دفه آقام باد می کونِد
گوجه کیلویی کلّیا، گوش کیلویی خُدا تومَن
کودوم پِسِری عاقلی با این حساب می گیره زن؟!
مردا میباس هِی بُدُوَن، زَنا بِچام پا تیلیفون
خسّه آ کوفته شب میان، شام چی چیه س؟ یه تیکّه نون
بِچه مِچام تا کوچیکن، یا توپ میخوان یا فشفشه
جون آدِما بالا میارن، مثلی شیپیش، عِینی پِشه
قدّی شُتُرم که میشن، بیکّارا الّاف میتابن
پول گیریشون نیمیادا، جیبی اینا اونا میقاپن
حشیشیا کِراکی میشن، عاقِبِتیشون تو جوقِس
مواد اِز آمریکا میاد، گمرکی مملِکِت بوقِس
یکی میرِد بیل میزِنِد هَمِش برا دوزاری پول
یکی خونِش قصری طِلاس، زانتیا دارِد با نزول
دارِد میمیرِد تویی درد، دکتر می گِد: پولِد کوجاس؟!
تا نری بیریزی به حساب، عمل نیمیشِد، خرج بالاس
سوریه، مَشَد، کربِلا، سالی دوبار مَکّه میرِد
همسایِشون اِز گشنِگی میُفده، راحت میمیرِد
میخواد بِرِد زن بیگیرِد، مهریه پول خون آقاشِس
خدا جونم خودِد بیا، به دادی آدِما بِرِس
یه چیز میگم حقیقِتِس، میخوای رد کون میخوای قِبول
خوشبخ میخوای بشی دادا، اینجا فقط پارتیا پول
