صدرالدین عینى و نیما
مارش حریت و افسانه
چنان که ذکر شد، نخستین نمونه باموفقیت شعر نو "مارش حریت" استاد صدرالدین عینى بود که آن هم در زمینه وزن عروض با آمیزش دادن ارکان بحر رمل با بحر متدارک نوشته شده است.
در نتیجه این آمیزش وزنى ایجاد شده است که در نظم بیش از هزارساله فارس و تاجیک سابقه و نام و نشان نداشته است. به گفته خود استاد عینى، وزن این شعر زیر تاثیر آهنگ مارسیز، سرود انقلابیون فرانسه، به وجود آمد و هدف از آن تامین آهنگ انقلابى بوده است.
پژوهشگر ایرانى على اصغر باوندى شهریارى در رساله دکتراى خود تحت عنوان "سیر تحول شعر در تاجیکستان" (سال ٢٠٠٢) به اعتبار قطعه هاى فوق الذکر استاد عینى را نخستین سراینده شعر نو در ادبیات فارسى عنوان کرده است.
اما محقق دیگر ایرانى، شاعرمعروف شمس لنگرودى، در پژوهش جامع خود تحت عنوان "تاریخ تحلیلى شعر نو" ابو القاسم لاهوتى را نخستین کسى مى داند که در سال ١٩٠٠ شعر نو سروده است.
موضوع سهم استاد عینى در تحول عروض و شعر نو تاجیک بى شک قابل تحقیقاتى جداگانه و مفصل است، ولى در این جا نمى توان از یک نکته جالب و مهم صرف نظر کرد.
منظور این است که منظومه "افسانه" نیما یوشیج که در ایران او را "پدر شعر نو" نامیده و زمان سروده شدن آن را "مبدا تاریخ شعر نو در ایران" قرار داده اند، در همان وزن بى سابقه "مارش حریت" است که پنج سال پیش از آن یعنى در سال ١٣٠١ هجرى خورشیدى (١٩٢٣ میلادى) توسط استاد عینىسروده شده بود.
مى سزد که براى اثبات گفته هاى فوق دو پاره از این شعر ها مقایسه شود.
از مارش حریت:
اى ستمدیدگان، اى اسیران!
وقت آزادى ما رسید
مژدگانى دهید، اى فقیران!
در جهان صبح شادى دمید...
هر ستمگار دون خرم و شاد
سالها جام عشرت چشید
در شب تیره جور و بیداد
هر ستمدیده محنت کشید...
(فاعلن / فاعلن/ فاعلاتن فاعلن / فاعلن/ فاعلن
فاعلن / فاعلن / فاعلاتن فاعلن / فاعلن / فاعلن)
از افسانه:
در شب تیره دیوانه اى کو
دل به رنگى گریزان سپرده
در دره ى سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه گیاهى فسرده
مى کند داستانى غم آور.
(فاعلن / فاعلن / فاعلاتن فاعلن / فاعلن / فاعلاتن
فاعلن / فاعلن / فاعلاتن فاعلن / فاعلن / فاعلاتن
فاعلن / فاعلن / فاعلاتن)
آن گونه که مى بینیم، از نگاه فنى نوآورى استاد عینى در وزن "مارش حریت" نسبت به نوآورى نیما یوشیج برجسته تر است؛ به این دلیل که اگر نیما یوشیج با وجود استفاده از وزن نو، برابرى شمارهجا هاى ارکان عروض را در ابیات شعرش رعایت کرده است و به این وسیله انطباق شعر خود با یکى از ویژگى هاى سنتى عروض را که همین برابرى هجاهاى ارکان مى باشد، حفظ کرده است؛ استاد عینى در این مورد نیز دست به نوآورى زده و در ارکان اخیر مصراع هاى دوم و چهارم هر بند نسبت به مصراع قبلى یک هجاى دراز را حذف کرده است. از سوى دیگر مى توان حدس زد که نیما یوشیج از شعر مارش حریت آگاه بوده است.
معلوم است که مطبوعات انقلابى بخارا به حروف فارسى منتشر مى شد و به ایران نیز مى رسید. به خصوص وجود عبارت مشترک "در شب تیره" در صدر یکى از بیت هاى مارش حریت و در آغاز منظومه افسانه این احتمال را تقویت مى کند.
ولى صرف نظر از این تشابه ها تفاوت اصولى در آن خلاصه مى شود که منظور استاد عینى پیش از هر چیز دیگر تامین آهنگ انقلابى و انجام خدمت به انقلاب اجتماعى بود، در حالى که نیما یوشیج "افسانه" را با هدفى مشخص و به طور برنامه ریزى شده نوشت تا انقلابى ادبى بیاورد.
نیما یوشیج زندگى آینده خود را وقف این کار کرد و به جایى رسید که سرانجام در ایران اصطلاح "شعر نیمایى" جایگزین "شعر نو" شد.
*رستم وهاب، شاعر و پژوهشگر تاجیک