در سمرقند و بخارا و خجند

عاشق لفظ دری بسیار بود

فارسی خوانده نماز خویشتن
در زمانی که عرب جرار بود
در سمرقند و بخارای شریف،چندی کثیف
مکتب تاجیک را در بسته اند
مخزن تاجیک را دزدیده اند
سینه تاریخ را ببریده اند
در سمرقند ثمرمند از غرور تاجیکی ترسیده اند
گردن تاریخ را بشکسته اند
سینه تاریخ را ببریده اند

ای دل و جانم سمرقند
ای دل و جانم بخارا
تاجیکستانم سمرقند
تاجیکستانم بخارا
با تمام برد و باختش تاجیکم فخر من است
خرد و فرهنگ والایش همه بهر من است
تا دمی که من نبینم ملتم را سر جمع
تاج و تخت و عیش و عشرت این همه زهر من است
گرچه ایام کرد محدود مرز و بومش را ولی
هم بخارا هم سمرقند به خدا شهر من است
به خدا شهر من است
به خدا شهر من است
به خدا شهر من است