شعری زیبا از استاد لایق شیرعلی

ای هموطن با همدگر چون و چرا،چرا؟
کردیم بزمخانه را ماتم سرا،چرا؟
داریم یک ترانه ی شیوای سرنوشت،
در یک ترانه ما و تو ناهمسُرا چرا؟

چشمه یکی‌و بر همه لب تشنه میرسد،
در صد محل با هم زنی صد کوزه را چرا؟
رفتند تنگچشمکان به دنبال آفتاب
ما و تو چشم بسته و واپسگرا چرا؟
رفته ایم در تعصب خود تا گلو فرو،
رفتند هیچ بودگان از ما فرا چرا؟
مایم نا برادران از صلب یک پدر،
جان برادر،چرا؟ ای خواهر چرا؟
مایم نا برابران از این و آن نعمت،
استاد مهترا،چرا؟ ای کهترا،چرا؟