مهمان آستان تو در شهر مشهدم
آقای من! اگر چه گنهکارم و بدم
اما بدون دعوتت اینجا نیامدم
حاشا به لطف و رأفت تو گر کنی ردم
از کوثر ولایت تو مست می شوم
پای ضریح ناز تو پابست می شوم
****
شمس الشموس! ضامن آهو! اباالحسن!
بر آستان لطف تو چشم امید من
یک بار هم کرم کن و من را صدا بزن
یادم بده در آتش عشق تو سوختن
این جذبه های شوق مرا تا کجا کشد؟
سلطان که دیده غیر تو ناز گدا کشد؟
****
آقای من 1 به غیر توأم کس حبیب نیست
بیمار عشق هستم و جز تو طبیب نیست
می خوانمت؛که غیر تو نعم المجیب نیست
گویند تو غریبی و گویم غریب نیست؛
غربت کجا و این حرم و بارگاه تو؟
این سیل زائران که همه خاک راه تو؟
****
آقا ! دوباره در حرم و آستانتان 
مهلت نمی دهد به من این اشک بی امان
مرغ دلم ز مشهد آقای مهربان
پر زد دوباره سوی حرم های بی نشان
با پای دل؛ به چشم تر و سوز سینه ام
پای ضریح ناز تو،اما مدینه ام
****
مظلوم تر ز فاطمه! آقای بی حرم!
ای آستان رحمت و ای قبله کرم
آورده پیش تو کرم و لطف و جود،کم
من روضه خوان غربت و بی تابی توأم
گفتی غمی چو ماتم و سوز حسین نیست
روزی به روزگار چو روز حسین نیست(1)
****
در عرش و فرش زلزله و انقلاب شد
خنجر به دست آمد و در اضطراب شد
وارد به قتلگاه به هول و شتاب شد
(والشمر جالسٌٍ...) دل زینب کباب شد

با روضه های حضرت ارباب بی کفن
پای ضریح ناز توأم یا ابا الحسن!
****
 
(1): لا یوم کیومک یا ابا عبدالله....(امام حسن مجتبی علیه السلام)


محمد حسین تقوایی

استفاده از باشگاه شعر آیینی:

http://emhk.mihanblog.com/