الهی  به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.

الهی  روزم را چو شبم روحانی گردان و شبم را چون روز نورانی.

الهی  دندان دادی نان دادی جان دادی جانان بده.

الهی  شکرت که از تقلید رستم و به تحقیق پیوستم.

الهی  شکرت که کور بینا و کر شنوا و گنگ گویایم.

الهی  سست تر از آن که مست تو نیست کیست؟

الهی  عمری آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم.

الهی  خوشا آن که بر عهدش استوار است و همواره در دیدار است.

الهی چون است که اندوه تو مایه ی دل شادی است و بندگی تو برات آزادی؟

الهی  موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است انا لله و انا الیه راجعون.

ماخذ: الهی نامه- علامه حسن زاده ی آملی- تهران- مرکز نشر فرهنگی رجا- چاپ ششم ۱۳۷۶