-اندوه و تآسف و اندرز گويي

2- پيشنهاد مي كند كه سپاهياني از زابل بياورد كه با هم بجنگند و اسفنديار كه خواهان جنگ و خون ريزي است به آرزوي خود برسد . و همچنين ص 63 سطر دوم و سوم

3- الف كنايه در مصراع دوم بيت سوم. ب) تضاد واستعاره در بيت پانزدهم . مبالغه در بيت شانزدهم و

4- كوشش و اصرار

5- زال در كودكي به وسيله ي سيمرغ پرورش يافته است

6- الف ) زمينه ي داستاني دارد .ب) جنبه ي قهرماني دارد ج) خرق عادت در ان ديده مي شود(رويين تني اسفنديار و حضور سيمرغ)د) تا حدودي جنبه ي ملي دارد.

درس سوم ص 21

1-صفحه ي 16 سطر 13 و14 همچنين صفحه ي 17 دو سطر آخر و

2- شخصي حراف ، چاپلوس ، حسود و نوكر صفت

3-الف لحن خشن رضا شاهي كه بيشتر حالت محاوره اي دارد ب) لحن سنگين و با وقار و ادبي كمال الملك ج) زبان معيار (توضيحات نويسنده در متن)

4- صفحه ي 17 سطر 10 تا 15 صفحه ي 15 سطر 16 تا 18

5- تابلوي خود را از روي بوم برداشت و بر زمين گذاشت اين كار نشانه ي تواضع در مقابل افراد شايسته و گمنام و ارزش نهادن به هنر و هنرمندي ديگران است.

درس چهارم ص 37

1-صفحه ي 28 سطر 11 تا پايان بند

2- به علت انس و دلبستگي بيش از حد به گاو و چون گاوش همه ي زندگي اش است و نمي خواهد كه باور كند.

3-از خود بيگانگي كه موجب گريز از واقعيت مي شود جهل و فقر نا بساماني هاي اجتماعي زندگي درد بار روستاييان. 

4- در داستان نظامي عروضي بزرگ زاده اي را مي بينيم كه به علت بيماري مغزي (ماليخوليا) خود را گاو مي پنداشت كه بوعلي سينا با ابتكار خود او را مداوا نمود ، اما در اين داستان شخصي را مي يابيم كه با از دست دادن همه ي سر مايه ي خود ، خود را گاو مي پنداشت و در نهايت به مرگش منتهي شد.

درس پنجم ص 45

1- گل دسته ها ( 1- مناره ها 2- بچه ها) فلك ( 1- آسمان 2- نوعي ابزار تنبيه )

2- لحن داستان كودكانه است ، از طريق گفته هاي كودكانه به طرح موضوع اصلي پرداخته است البته براي شخصيت هاي ديگر نيز لحن ويژه اي به كار برده است.

3- بله زيرا مواردي چون فلك، مناره ، پله ، مي توانندمفاهيم رشد ، كمال  و عروج را القا كنند و اين دو مي توانند نماد كساني باشند كه مي خواهند به رشد و تعالي برسند . و مدرسه مي تواند نماد جامعه باشد . از طرفي نمايانگر مفاهيمي چون محروميت هاي اجتماعي ، وجود محدوديت هاي جامعه ، قوانين سليقه اي نيز هست.

4- اصغر نماد افراد پر ادعا اما در عمل ناتوان و ترسو و متكي به ديگران . راوي فردي كنجكاو و جستجوگر و بي باك است . (قهرمانان با توجه به موقعيت سني و اجتماعي خود ، داراي صداقت كودكانه و همان شيطنت هاي زمان تحصيل كه نويسنده  توانسته است شخصيت آن ها را به طور كامل در ذهن بگنجاند)

5- از اصل غافل گيري استفاده نموده و مستقيما وارد اصل ماجرا شده است و همچنين به كار گيري ايهام لطيف در عنوان درس به زيبايي آن افزوده است.

درس ششم ص 53

1- من فرزند و شاگرد اين پدرو تربيت شده و تابع او هستم بنابر اين من هم چون او اين هديه ها را  نمي پذيرم.

2- شبهه ناك بودن اموال( يقين نداشت كه آن اموال حلال است يا نه)

3- من بايد در قيامت براي آن هدايا پاسخگو باشم.

4- قناعت ، بلند همتي ، شجاعت ، حق گويي ، تربيت صحيح و

5- الف) به كار بردن متمم بعد از فعل (صفحه ي 49 آغاز سطر دوم ) ب) به كار بردن افعال فراوان (51 بند آخر)  ج) ايجاز( صفحه ي 50 سطر اول بند دوم ) وجود لغات و تركيبات عربي ، حذف به قرينه و.

درس هفتم ص 57

1-براي نمايش هنر نويسندگي بيهقي و پيوستگي مطالب آن.

2- سر و لباس و وضع ظاهر و طرز رفتار آنان.

3- الف ) محبو بيت حسنك ب) بد جنسي دشمنان او ج) استفاده از اوباش در موقعيت هاي مختلف.

4- تا بر نشاط و رغبت خوانندگان بيفزايد و به آنها پند و اندرز دهد.

درس هشتم ص70

1- صفحه ي 70 بند اول و دوم

2- بله ، زيرا لحني حماسي دارد و به مبارزه دعوت مي كند البته زمينه هاي حماسه در آن چندان مشهود نيست اما وجود بعضي زمينه ها را در آن نمي توان انكار كرد : خرق عادت، قهرماني، ملي (امت اسلامي) اماعنصر داستاني آن مشهود نيست .

3- الف ) موسي= حضرت امام ب) فرعونيان و قبطيان = اسرائيلي ها و صهيونيست ها

4- چهره ي پير (حبيب بن مظاهر و جناده ) جوان( حضرت قاسم بن الحسن (ع)- عمروبن جناده)

5- بيت اول « خار و خاره » جناس  بيت ششم تلميح و

درس نهم ص 79

1 آن ها داراي روحيه ي ايثار ، شجاعت ، مقاومت، صميميت ، مهرباني و هستند.

2- شجاعت ، آرامش استواري ، مردانگي ، مظلوميت ، اعتماد به نفس

3- پاتك: ضد حمله براي پس گرفتن خاك و يا ضربه زدن پس از هجوم دشمن. انهدام نيرو: عمليات براي از بين بردن امكانات نظامي و انساني دشمن .عمل كردن : الف) حمله كردن  ب) منفجر شدن ابزار انفجاري.

4- سر مشق گرفتن نيرو هاي مقاوم و استوار از يكديگر.

5- دو مرغ رها ، دو صف يا كريم

6- تا رو شني نگاه جانباز را برتر از آفتاب نشان دهد .

7- يك سبد اينجا واحد شمارش و به مفهوم انبوهي و فراواني است. نور و رو شنايي فراوان و بسيار زياد، نور معنويت ، بصيرت.

درس دهم ص 88 

1- زيرا امري خدايي و مظهر پاكي و روشنايي است.

2- عزت و كمال ، شكوه و نعمت هاي جواني

3- جواني ، انسان

درس بازدهم ص97

1- كسب درآمد بيشتر

2- زاويه ديد = سوم شخص (داناي كل) درون مايه= آزمندي و حرص اوج داستان = پايان داستان

3- الف) ققنوس عطار: در هندوستان است.     ققنوس اين داستان :در عربستان است.

    ب) ققنوس عطار: آواز خوان است.           ققنوس اين داستان: اين ويژگي را ندارد.

    پ) ققنوس عطار: مظهر انسان است.      ققنوس اين داستان: مظهر هويت ملت هاست.

    ت)ققنوس عطار: دست نيافتني است.     ققنوس اين داستان: دست يافتني است.

اما هردو ققنوس ويژگي هاي مشتركي دارند از جمله: هردو مرگ يكسان دارند و هردو موجودي يگانه و تنها هستند. ديگر اينكه هردو موجودي افسانه هستند.

4- خدا به انسان مي گويد :/ شفايت مي دهم /از اين رو كه آسيبت مي رسانم / دوستت دارم/ از اين رو كه مكافاتت مي كنم.

5- آنهايي كه حقيقت را ناديده مي گيرند و قصد دارند آن را پنهان كنند.