- بيت « تن زجان و جان ز تن مستور نيست / ليک کس را ديد جان دستور نيست» تکرار و تأکيد کدام بيت است ؟ (آزاد 72) |
1) سر من از ناله من دور نيست / ليک چشم و گوش را آن نور نيست 2) هر کسي کاو دور ماند از اصل خويش / باز جويد روزگار وصل خويش 3) آتش است اين بانگ ناي و نيست باد / هر که اين آتش ندارد، نيست باد 4) محرم اين هوش جز بي هوش نيست / مرزبان را مشتري جز گوش نيست |
4- کدام بيت مولوي با نظر «گوته» در بيت زير مطابقت دارد؟ (سراسري 77) «حافظا، مي خواهم هيچ کلامي را دوبار در قافيه نياورم، مگر آنکه با ظاهري يک سان معنايي جداگانه داشته باشد» |
1) هر کسي کاو دور ماند از اصل خويش / باز جويد روزگار وصل خويش 2) روزها گر رفت، گو ناي رو باک نيست/ تو بمان اي آنکه چون تو پاک نيست 3) آتش است اين بانگ وفاي و نيست باد / هر که اين آتش ندارد نيست باد 4) تن زجان و جان زن تن مستور نيست / ليک کس را ديد جان دستور نيست |
5- فعل هاي بيت «ني حديث راه پرخون مي کند/ قصه هاي عشق مجنون مي کند» کدامند؟(آزاد 77) |
1) پر خون مي کند، مجنون مي کند 2) حديث مي کند، قصه مي کند 3) حديث مي کند، مي کند 4) مي کند، مي کند |
6- کدام گزينه از بيت «محرم اين هوش جز بي هوش نيست/ مرزبان را مشتري جز گوش نيست» فهميده مي شود؟ (سراسري 78) |
1) گوش براي ادراک سخنان زبان مناسب نيست 2) حقيقت عشق را تنها عاشق در مي يابد 3) هيچ کس توان درک حقيقت را ندارد 4) عاشق حقيقي پيوسته از بيان راز درون خود ، عاجز نيست |
7- کدام گزينه را مي توان بيش از ديگر موارد، از نمونه هاي عالي و با شکوه تحميديه و مناجات ها در ادب فارسي به حساب آورد؟ (سراسري 78) |
1) ثنا و سپاس و نيايش جلال الدين مولوي در مثنوي معنوي. 2) ستايش ها و نيايش هاي شاهنامه از زبان رستم در لحظه هاي حساس پيکار و نبرد 3) مناجات ها و نيايش هاي لطيف و زيباي نظامي در مثنوي هاي وي. 4) نيايش هاي شور انگيز وحشي بافقي در آغاز منظومه ي شيرين و فرهاد |
8- کلمه ي «جان» در بيت «تن ز جان و جان ز تن مستور نيست / ليک کس را ديد جان دستوري نيست» در کدام نقش دستور نيامده است؟ (سراسري 78) |
1) متمم 2) نهاد 3) مضاف اليه 4) مفعول |
9- بيت «تن ز جان و جان ز تن مستور نيست/ ليک کس را ديد جان دستور نيست» تکرار و تأکيد کدام بيت است؟( آزاد 78) |
1) محرم اين هوش جز بي هوش نيست/ مرزبان را مشتري جز گوش نيست 2) هر کسي از ظن خود شد يار من / از درون من نجست اسرار من 3) سر من از ناله من دور نيست / ليک چشم و گوش را آن نور نيست 4) جان و دل را طاقت آن جوش نيست / با که گويم، در جهان يک گوش نيست |
10- بيت «هر کسي کاو دور ماند از اصل خويش / باز جويد روزگار وصل خويش » با کدام بيت ارتباط معنايي نزديکي دارد؟( آزاد 78) |
1) هر کسي از ظن خود شد يار من / از درون من نجست اسرار من 2) هر که آيد به جهان ز اهل فنا خواهد شد / آن که پاينده و باقي است خدا خواهد بود 3) هر که آمد در جهان پر زشور/ عاقبت مي بايدش رفتن به گور 4) ما ز درياييم و دريا مي رويم / ما ز بالائيم و بالا مي رويم |
11- مصراع «هر که بي روزي است روزش دير شد» با کدام گزينه تناسب معنايي دارد؟ (آزاد 78) |
1) هر که پايان بين تر،او مسعودتر 2) هر که روزي بزاد و روزي بميرد 3) روز اميد بس دراز بود 4) کسي را که کاهل بود گنج نيست |
12- در کدام گزينه متضاد وجود ندارد؟ (سراسري 79) |
1) من به هر جمعيتي نالان شدم /جفت بد حالان و خوش حالان شدم 2) در نيابد حال پخته هيچ خام / پس سخن کوتاه بايد والسلام 3) همچون ني زهري و ترياقي که ديد /همچو ني دمساز و مشتاقي که ديد 4) سينه خواه شرحه شرحه از فراق / تا بگويم شرح درد اشتياق |
13- کدام بيت نمايانگر اين مفهوم است. «ني هم زهر است و هم پادزهر»؟(آزاد 79) |
1) همچو ني زهري و ترياقي که ديد / همچو ني دمساز و مشتاقي که ديد 2) آتش است اين بانگ ناي و نيست باد / هر که اين آتش ندارد، نيست باد 3) ني حديث راه پرخون مي کند/ قصه هاي عشق مجنون مي کند 4) ني حريف هر که از ياري بريد / پرده هايش پرده هاي ما،دريد |
14- در مصرع «محرم اين هوش جز بي هوش نيست» مقصود شاعر از «بي هوش» کيست؟ (آزاد 79) |
1) معشوق 2) بي خرد 3) عاشق 4) بي توجه
15- معناي مصرع، «محرم اين هوش جز بي هوش نيست» کدام گزينه است؟ (آزاد 80) 1) افرادي هوش بهره اي از عشق ندارند 2) عاشق هم به حقيقت عشق دست نمي يابد 3) تنها عاشقان محرم اسرار خدانيد 4) فقط شوريدگان ، حقيقت عشق را در مي يابند 16- مصراع «ني» حريف هر که از ياري بريد» با کدام مفهوم معادل است؟(آزاد 80) 1) نغمه هاي ني همدم هر عاشق هجران ديده است 2) نغمه هاي ني به عاشق هجران ديده آرامش نمي بخشد 3) آواي ني، داغ عشق را تازه مي کند 4) نغمه ي ني ، گل عشق را در دل عاشق مي پژمرد
17- مفهوم بيت : « سينه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگويم شرح درد اشتياق» کدام است؟ (آزاد 80) 1) دل دردمندان ، مشتاق ديدار معشوق است 2) کسي درد فراق را درک مي کند که از درد اشتياق فارغ باشد 3) براي بيان درد فراق آرزومند ديدار معشوقم 4) هجران کشيده اي مي خواهم تا درد آرزومندي وصال خود را بيان کنم
18- در همه ي ادبيات به جز بيت ... کلمه اي وجود دارد که به شيوه نمادين و تمثيلي بر عاشق و عارف واصل دلالت مي کند(سراسري 81) 1) در نيابدحال پخته هيچ خام / پس سخن کوتاه بايد والسلام 2) سينه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگويم شرح درد اشتياق 3) محرم اين هوش جز بي هوش نيست/ مرزبان را مشتري جز گوش نيست 4) هر که جز ماهي ز آبش سير شد / هر که بي روزي است روزش دير شد
19- مفهوم بيت « سرمن از ناله من دور نيست / ليک کس را ديد جان دستور نيست» با کدام گزينه متناسب است؟ (سراسري 81) 1) حال من اکنون برون از گفتن است / اين چه مي گويم نه احوال من است 2) اي گل فروش ، گل چه فروشي به جاي سيم / وز گل عزيزتر چه ستاني به سيم گل 3) گفت آن يار کزو گشت سردار بلند / جرمش اين بود که اسرار هويدا مي کرد 4) رنگين سخنان در سخن خويش نهان اند / از نکهت خود نيست به هر حال جدا گل
20- معناي کدام کلمه نادرست است؟ (آزاد 83) 1) نفير: نفرت و بيزاري 2) نزهت : خوشي و خرمي 3)قوت : خوردني اندک 3) مورب : کج
21- در کدام گزينه آرايه ي «جناس» به کار رفته است؟ (آزاد 83) 1) هر کسي از ظن خود شد يار من / از درون من نجست اسرار من 2) تن ز جان و جان ز تن مستور نيست / ليک کس را ديد جان دستور نيست 3) همچو ني زهري و ترياقي که ديد؟ / همچو ني دمساز و مشتاقي که ديد؟ 4) ني حديث راه پر خون مي کند / قصه هاي عشق مجنون مي کند
22- بيت « هر کسي کو دور ماند از اصل خويش / باز جويد روزگار وصل خويش » با کدام گزينه قرابت معنايي دارد؟ (آزاد 83) 1) هر کسي بر خلقت خود مي تند 2) تا ريشه در آب است اميد ثمري هست 3) هر کسي آن کند کزو شايد 4) باز گردد به اصل خود هر چيز
23- مفهوم «محرم اين هوش جز بي هوش نيست» چيست؟ (آزاد 83) 1) سرمستي و بي هوشي آدمي را از درک حقيقت باز مي دارد 2) فقط عاشقان محرم اسرار الهي اند 3) تنها عاشق محرم اسرار عشق و درک حقيقت آن است 4) نيروي تفکر از فهم اسرار الهي عاجز است |