بودا (3) نويسنده:محمد عليزاده
بودا (3)
نويسنده:محمد عليزاده
منبع : اختصاصي راسخون
فصل سوم : تبيلغ بودا در رسانه ي امروز
رابطه غرب با بوديسم
همان گونه که قبلا گذشت، غرب براي مبارزه با سيل اسلام گرايي، به ترويج عرفانهاي كاذب، از جمله بوديسم پرداخته است.
حال ابتدا به بيان دو مطلب به عنوان مقدمه پرداخته و سپس به بحث درباره ي بوديسم در سينماي هاليوود ميپردازيم.
1- جذابيتهاي تفكر بودايي براي جهان غرب
چه چيز باعث شده است كه متوليان غرب از تمام امكانات خود، به ويژه سينماي هاليوود براي ترويج تفكر بوديسم استفاده كنند و در واقع مكتب بودا چه ويژگيهايي دارد كه براي غرب جذاب است :
1- فقدان تعريف مشخص و روشني از وجود خدا
2- اصول تعاليم بودا كه در «پيتاكا» كتاب ويژهي آيين بودايي آمده عبارتند از: تهذيب نفس، تأمل، مراقبه، تلاش براي رهايي از چرخهي تناسخ و در نهايت رسيدن به مقام «نيروانا»، هيچ كدام از اينها ضرر و زياني براي تفكر غرب ندارد و از طرفي ميتواند پاسخ گوي ظاهري فطرت معناگراي مردم غرب باشد.
3- مطابق تعاليم بودا، انسان بايد از چهار چيز يعني آرزو، شهوت، خطا و ناداني بگذرد تا از چرخهي تناسخ و قانون كارما رهايي يافته و با رسيدن به نيروانا سرانجام به مقامي برسد كه دريابد جهان خلأ و از درون تهي است. به عقيدهي بودا راه ميانه و درست چيزي مابين لذت و رنج است. همان گونه كه ميبينيم در اين تفكر هيچ مسئوليت اجتماعي براي فرد وجود ندارد و به ويژه در آن هيچ توجهي به سياست و ادارهي جامعه نشده است. به عبارت ديگر، اين راه ميانه همان بي تفاوتي مطلق است.
4- بودا با پذيرش تناسخ، معاد را در آن شكلي كه اديان الهي ترسيم ميکنند، نفي ميکند و از اين نظر به طور کامل از اديان الهي فاصله ميگيرد. اين به خودي خود ميتواند يك نوع اطمينان براي سردمداران جهان غرب كه ايدئولوژي آنها بر پايهي ماترياليسم طراحي شده است، به همراه داشته باشد.
5- همان گونه كه گفتيم در تفكر بودايي فلسفهي سياسي خاصي وجود ندارد و بيش از هر چيزي به انزوا گري و توجه به دورن تأكيد مي-شود؛ اين موضوع نيز براي جهان غرب كه در پي تسلط فرهنگي و سياسي بر جهان است، مي تواند جذاب باشد.
6- بودا از همان ابتدا عنصر وحي را آن گونه كه در اديان آسماني وجود دارد رد كرد و راه رهايي انسان را تنها اتكا به «اعتدال عقلايي» خود او دانست. اين امر ميتواند در بسياري از موارد به كمك نظام سرمايه داري غرب بيايد.(54)
2- برخي وجوه اشتراك بوديسم با يهوديت و مسيحيت صهيونيستي(55)
هاليوود در حال حاضر بزرگترين مجمع سينمايي جهان محسوب مي شود كه به طور کامل تحت نفوذ و هدايت صهيونيست ها است. اين بنگاه سينمايي با حمايت مستقيم و سرمايه گذاري هنگفت صهيونيست ها، در حال ترويج مكتب بوديسم و شخصيت بوداست و تلاش ميکند در آثار برجسته ي خود تفكر بودايي را به طور مستقيم، ترويج دهد.
حال اين سؤال پيش ميآيد كه چرا صهيونيست در پي تبليغ و ترويج بوديسم است؟ پاسخ اين سؤال در وجوه اشتراكي است كه بين عقائد بوديسم و صهيونيستها وجود دارد.(56)وجود اشتراك:
1. توجه ويژه به جادو و سحر و خرافه
2.توجه ويژه به نمادها، اشكال و اجسامي كه به صورت نمادهاي خانوادگي، نشان روي پرچم و آرم هاي گوناگون در جامعه رواج دارد.
3. انديشه ي نفي معاد اخروي و آخرت و اعتقاد به بهشت و دوزخ زميني
4. تعدد فرقه هاي ظاهراً عرفاني و منحرف كه به چند خدايي يا نفي خدا ختم مي شوند.
5. جبرگرايي و پذيرش شرائط محيطي
6. مخالفت ديرينه و تاريخي با اسلام
7. بي تفاوتي در مقابل جريان هاي سياسي و گذرا فرض نمودن تمام آن ها
8. بي توجهي به نقش پيامبران، وحي و اديان الهي در تكامل بشري و اثرگذاري مطلق انسان بر سرنوشت خويش
بوديسم در سينماي هاليوود :
اخيراً شاهديم موج بلندي از فيلمهاي به اصطلاح معناگرا ايجاد شده و از همه بلندتر موجي است كه مروج بوديسم مي باشد و معناگرايي هاليوودي با شدت تمام به سمت عرفان هاي شرقي خصوصاً بوديسم پيش مي-رود.آثار شاخصي كه ميتوان در اين زمينه نام برد عبارتند از:1.سه گانه ي ماتريكس 2.انيماتريكس (انيميشن هاي نه گانه ي ماتريكس) 3.هفت سال در تبت 4.بوداي كوچك5.كاندون(57)6.نفرين مجسمه ي سياه 7.لبه ي تيغ 8. كتيبه ي جادويي 9. تن تن در تبت 10. بودا 11. بهار، تابستان، پاييز، زمستان ... و بهار12. سمسارا13. معبد شائولين14. اي كي يوسان 15. جواهري در قصر (يانگوم بزرگ)16. بودا از شرم فروريخت (ساخته دختري ايراني به نام حنا مخملباف)(58)17. راهب خشمگين18. روشنايي تضمين شده19. بوديسم و سرمايه جهاني20. اوسه ام21. چه آرزوهايي كه مي آيند22. باباعزيز23. پرسش هايي براي دالايي لاما24. تبت25. تفكر ذن(59)و ...از طرفي ديگر، ستارگاني چون كيانو ريوز (بازيگر نقش اول ماتريكس)، براد پيت (بازيگر هفت سال در تبت)، اوماتورمن، ريچاردگرد، جت لي، استيون سيگال، شارون استون، لئوناردو دي كاپريو (نقش اول تايتانيك)، جان كيلز، الانيس موريست، استينگ، گلدي هاون، اورلاندو بلوم؛ به داشتن گرايشات بودايي و پذيرفتن اين آيين، در هاليوود مشهور شده اند.(60)متأسفانه اين موج بوداگري بر مسلمانان هم مؤثر بوده است. در بخش سينماي معناگراي جشنواره بيست و سوم فيلم فجر فيلمي به نام «باباعزيز» از ناصر خمير كارگردان تونسي الاصل كه ايران، تونس و انگليس و فرانسه آن را توليد كردند، به نمايش درآمد. دراين فيلم «باباعزيز» همچون بودا، اشراف زاده اي بوده كه در اوج مكنت و ثروت به دنيا پشت مي-كند و براي يافتن حقيقت سال ها بدون حركت به بركه اي خيره مي شود و به تأمل مي پردازد (درست مانند بودا).از بين اين آثار فيلم ماتريكس (61)ويژگي هاي خاصي دارد كه آن را از ساير محصولات هاليوود متمايز مي كند و به عقيده ي برخي از منتقدين يكي از فلسفي ترين فيلم هاي سينمايي هاليوود است، ماتريکس فيلمي است كه نوشتن فيلم نامه ي آن هفت سال زمان برده و مبلغي بالغ بر چهار صد ميليون دلار هزينه داشته است.(62)ماتريكس نوعي تحول در سينماي هاليوود به شمار ميرود، هم از حيث تكنيك و جلوه هاي ويژه و هم از حيث معني و مفهوم، حتي بعضي بر اين باورند كه در آينده سينماي هاليوود را به سينماي قبل از ماتريكس و بعد از ماتريكس تقسيم خواهند كرد و ماتريكس نقطه ي عطف اين تقسيم است.جالبتر آن است كه مفاهيم فلسفي اين فيلم آن چنان در سطح جامعه غرب تأثيرگذار بوده كه بعد از نمايش فيلم ماتريكس، يك مكتب فلسفي به نام «ماتريكسولوژي» در غرب پديد آمد.(63)همهي اين مطالب باعث شد تا ما به بررسي اين فيلم بپردازيم و نمادها و نحوه ي ترويج بوديسم را در اين فيلم بيان كنيم.ماتريكس را «برادران واچفسكي» كارگرداني كرده اند اين دو را «جوئل سيلور» تهيه كننده ي با سابقه ي يهودي- صهيونيست از شركت صهيونيستي «برادران وانر» براي ساخت پروژهي عظيم ماتريكس برگزيد.حال به طور مختصر به بيان داستان فيلم(64) و ارتباط سير اصلي داستان با مفاهيم بوديسم پرداخته و سپس به برخي از صحنههاي مهم فيلم كه در آن به تبليغ تفكر بوديسم پرداخته اشاره مي كنيم و در پايان نمادها و اسامي به کار رفته در اين فيلم را مورد بررسي قرار مي دهيم.داستان فيلم مربوط به 200 سال جلوتر از 1999، سال اکران اولين قسمت ماتريكس ميباشد. يعني 2199 ميلادي، در آن دوران، ابر رايانه ي خبيث و قدرتمندي كه ساخته ي دست بشر و در خدمت انسان بوده، بر همه ي زمين مسلط شده است، به جز شهر صهيون! (zion) (65)اهالي اين شهر که از ديد ربات هاو ابر رايانه در زير زمين پنهان شده اند، سفينه هايي براي مبارزه با اين شيطان تکنولوژيک و ياران آهنينش گسيل داشته اند. يکي از آن سفينه ها «نبوکونزر يا همان بخت النصر» مي باشد که همنام پادشاه ظالم بابل مي باشد که يهوديان را بنا به نقل تاريخ آواره کرد. رئيس سفينه، مورفيوس، سياهپوستي است که انسان هاي اسير در چنگال ابر رايانه را شناسايي مي کند و هر کدام را که آمادگي دارند، از بند اين اهريمن آهنين ميرهاند. ابر رايانه جسد انسان ها را در ظرف هايي وان مانند در ماده اي مغذي غوطهور کرده است و با سيم ها و الکترود هايي تمام انرژي بدن انسان ها را به نفع خود مصادره مي کند (66)و با سيم هايي که به پشت سر اجساد بي حرکت و مرده وار متصل است، به مغز آنان چنين القا مي کند که زنده اند و متحرکند و پولدارند و مسلط بر تکنولوژي. در واقع زندگاني معمولي ما به توهم و پوچي و القاي مجازي در اين فيلم تعبير مي شود و فقط افرادي که با شهر صهيون (نماد اورشليم) در ارتباطند به حقيقت رسيده اند. البته رسيدن به شهر صهيون با رنج و مشقت زيادي همراه است. وظيفه ي سفينه ي مورفيوس اين است كه ششمين منجي صهيون را در ميان اجساد بي تحرک اسير در دست ابر رايانه بيابد و او را پس از رنجهاي فراوان بيدار کند و به روشنايي حقيقت (همان مقام نيروانا در بوديسم) برساند. مورفيوس، فردي وظيفه شناس است. او نئو يا آقاي اندرسون را که يک هکر کامپيوتري در فضاي پوچ مجازي است، مي يابد و بيدارش مي-کند(67)و نئو در راه نجات زايان (صهيون) هر چه در توان دارد مي-گذارد؛ البته در ابتدا، خود باور ندارد که منجي است ولي در نهايت با کمک ترينيتي که دستيار مؤنثش ميباشد، به ايمان مي رسد و حقيقت را در وجود خود مي يابد و به هيچ و پوچ بودن جهان درون ماتريكس شناخت پيدا مي کند (نيروانا) و در نبرد جانانه اي با «اسميت» (سر دسته ي محافظان ماتريکس) با فدا کردن خود، شهر مقدس صهيون را نجات مي دهد و از طرفي اسميت را هم که در واقع ويروسي کامپيوتري بود، از بين مي برد و جهان ماتريکسي را هم از شرِ اسميت راحت مي کند. (68)اين فيلم ترکيب عجيبي از عرفان هاي مسيحي و يهودي و بودايي و آخرالزمان صهيونيستي، با محوريت شهر محبوب خدا! (اورشليم که در کنار کوه صهيون است) مي باشد(69)و در جاي جاي خود حرف هاي بسياري براي گفتن دارد! اما آنچه در اين مقال براي ما مهم است پيوند بسيار شديد بوديسم و صهيونيسم در اين اثر است.نئو هم ميتواند نماد مسيح بن داوود، منجي شهر صهيون باشد و هم بوداي ششم که طبق عقايد بوداييان، قبل از آخرين بودا (بوداي هفتم) در پايان جهان مي آيد. در فيلم هم اشاره ميشود که نئو ششمين ناجي مي باشد. به علاوه اين ناجي که براي نجات شهر صهيون (که نام جنبش صهيونيسم هم از آن گرفته شده است) جان خود را هم ميگذارد، اصلاً نشاني از خدا و نبوت ابراهيمي و شريعت ندارد و با تأمل و فهم حقيقت جهان که کليدي ترين آموزه هاي بودايي هستند، به اين مي رسد که جهاني که ميپنداريم واقعي است جز پوچي، چيزي نيست (مقام نيروانا). طبق تعاليم بودا، فقط افرادي حقيقت جهان را درک مي کنند که با مراقبه و رياضت، به تمرکز حواس راه يابند تا بتوانند به مقام نيروانا برسند. عرفان نمايي فيلم، با به کار بردن زبان کنايه اي معنوي و راز آميز دو چندان مي شود. مشکلات اصلي بشر با واژه هايي چون کوري، خواب، جهل. رؤيا و تاريکي و شب بيان مي شوند و راه حل ها از طريق واژه هاي بينايي، برخاستن، دانش، نور، سفيدي و روز بيان مي شوند. در اين فيلم انسان هاي زيادي اسير در دنياي ذهني و مجازي هستند که از طرف ابر رايانه به آنها القاء مي شود و شهر ماتريکسي، توده اي از توهمات تمامي انسان هايي است که آن را در ذهنشان ساخته اند و واقعيتي ندارد. در بوديسم هم رنج انسانها بر پايه ي چرخه اي از اميال و آرزوهايي است که انسان را در دايره ي تکراري مرگ و تولد دوباره (سمسارا/ تناسخ) محصور مي کند و شرط نجات از اين «زندان ذهني» (به گفتهي مورفيوس) رسيدن به حقيقت اين جهان از طريق تامل و تمرکز است. ناداني دليل گرفتاري انسان هاست. در سکانسي که نئو و مورفيوس و ترينيتي به ديدار اوراکل (پيشگو) مي روند و پسرک بودايي با چشمش قاشق را كج مي كند، تصريح تصويري و نوع پوشش پسرك و حرف-هاي او، وابستگي بيش از حد فيلم به بوديسم را برملا مي کند.(70) صحنه هايي که نئو براي اولين بار از جهان مجازي به جهان واقعي منتقل ميشود، از درون لوله اي به استخر آبي افتاده و نور را ديده و متولد مي شود، همچون بودا که نور را ديد و تولدي دوباره يافت و تبديل به منجي انسان ها شد و به روشنايي رسيد؛ آب هم به صورت نمادين معناي پاکي را ميرساند. نئو بدون مو و عريان و گيج متولد مي شود با چشماني که به گفته مورفيوس «پيش از آن هرگز نديده اند»در فيلم ماتريکس، دنيا اسير تاريکي است و تنها چند انسان آزادي خواه در يک زيردريايي اسرارآميز که همانند کشتي نوح (عليهالسلام) است، با اين دنياي تاريکي در ستيزند. مقصد زيردريايي همان آرمان شهر «زايان» است که فقط ناخدا و رهبر گروه (کاپيتان مورفي) نشان دقيق آن را مي داند. مورفي خود نيز از نيروهاي فرمانروايان شهر زايان است. ولي مورفي بدون امداد يک منجي، نمي-تواند بر امپراطوري ماتريکس غلبه کند و اين بار منجي يا پيامبر جديد را از بين متخصصين كامپيوتر برمي گزيند!«نئو» در حقيقت همان «بوداي ششم» يا «مسيح جديدي» است(71) كه از بين تکنيسين ها انتخاب ميشود! در نتيجه پيامبر آخرالزمان به جاي آنکه : «تئوريسين» باشد، يک «تکنيسين» است.(72) در ادامه ي فيلم، مورفي طي آموزشهاي سخت، تمام تکنيکهاي نبرد با ماتريکس را به پيامبر جديد خود مي-آموزد و از او يک ماشين کشتار جمعي مي سازد و اينها همه نماد مادي گرائي و تسلط فلسفه حس گرايي و کنار زده شدن عقل و دين است؛ و اين همان فلسفه و زندگي غربي است.هيچ کس از ابتدا در برخورد با دنياي واقعي، نمي تواند حدس بزند که مجازي و غيرحقيقي است!؟ همان گونه که هيچ کس از ابتداي ماتريکس با ديدن اولين نماهاي فيلم نمي تواند تشخيص دهد، تم اصلي و درون مايه ي آن درباره ي چيست! آيا ماتريکس فيلمي علمي- تخيلي يا فضايي است؟ پاسخ را تنها بايد از خود فيلم ماتريکس دريافت؛ هرکس که ماتريکس را فيلمي خيالي و فضايي بپندارد، در همان تصوراتي غوطه ور است که فيلم ماتريکس آن را دنياي مجازي ماتريکس، يعني همان دنياي واقعي خودمان، معرفي مي کند.(73) تمامي رازوارگي ماتريکس در ابتداي آن، به هيچ وجه ژستي افراطي براي تحت تأثير قرار دادن بينندگان نيست؟ چنان که بسياري از فيلمهاي تخيلي - علمي و فضايي از آن برخوردارند. بلکه تمامي ديالوگها و نماها به طرز باور نکردني و بي نظيري دقيق به کار رفته اند؛ تمامي اشخاص و موضع هايي که در فيلم ماتريكس موجودند، به همان دلايلي که ماتريکس بر موجوديت فرا حقيقي تأکيد ميورزد، موجوديت واقعي ندارند، بلکه معاني و ماهيتهايي مفهومي هستند که اصالت موجوديت شان، بر همان مفهومي و غير واقعي بودنشان است. چرا که از ديدگاه فيلم ماتريکس، دنياي واقعي که با اشخاص واقعي ادراک ميشود، دنيايي مجازي و ماتريکسي است که اصالت ندارد.(74)زماني که نيو به سراغ «اوراکل» مي رود يکي از شاگردانش که هيأتي بودايي دارد پسرکي است که در حال خم کردن يک قاشق است، نيو به کار او دقت بيشتري ميکند؛ پسرک به او ميگويد:بايد به حقيقت فکر کني، بايد به اين بيانديشي که قاشقي وجود ندارد. نيو قاشق را از پسرک مي گيرد و بر روي آن تمرکز مي کند ناگهان قاشق شروع به خم شدن مي کند. در جاي ديگر فيلم نيو زماني که با ترينيتي بالاي آسانسور قرار دارد، کابل وزنه را قطع مي کند و زماني که وزنه در حال پايين آمدن است نيو مي گويد: قاشقي وجود ندارد، و اين نکته را باور مي کند که وزنه وجود ندارد، لذا از ميان آن وزنه مي-گذرند.(75)زماني که متصدي جلوه هاي ويژه فيلم براي گرفتن تنديس اسکار به روي سن مي رود، اين شعار را مطرح ميکند که قاشقي وجود ندارد. در اين فيلم دو عنصر مهم و حياطي وجود دارد كه روي آن تأكيد ميشود: 1.آرشيتكت 2.پيشگو يا همان اوراكل .يعني در ماتريكس اين دو عنصر هستند كه نقش اساسي را بازي مي كنند، يكي مهندسي و ديگري آينده نگري.مورفيوس كه نيو را از ماتريكس آورده، به عنوان دستيار منجي به او آموزش هايي مي دهد تا او وظيفهي نجات بخشي را انجام دهد. مورفيوس از فرهنگ هاي شرقي براي آموزش نيو، به عنوان يك انسان غربي استفاده مي كند. نيو بعد از اين آموزش ها، نگاه مورفيوس را مي پذيرد و نگاه نيو تبديل به نگاه مورفيوس مي شود. نيو دنياي واقعي و مجازي را مي شناسد و دنياي واقعيت و عدم واقعيت را درك مي كند. نيو خود را با دنياي مجازي تطبيق مي دهد و تازه متوجه مي شود مجاز يعني چه.تقويت ذهن مرحله به مرحله به نيو قدرت بيشتري مي دهد تا اينکه در پايان ماتريكس اول بعد از اينکه با اسباب عادي نمي تواند پيروز شود و مي ميرد، با مدد از نيروي عشق (البته با طعم هاليوودي! ) زنده ميشود.(76) آنگاه به مکاشفه عالم مي رسد و در و ديوار و هيکل آدمها را به صورت صفر و يک هاي در حال جولان ميبيند! (هر سه قسمت ماتريکس با اين صفر و يکها شروع ميشود) با آرامش ميجنگد، دشمن را نه از بيرون، که از دورن منهدم مي کند (همان كه بودا ميگويد دشمن را بايد از درون نابود كرد) و در سکانس آخر قسمت اول به راحتي به آسمان پرواز مي کند. در اين فيلم، علاوه بر موازي بودن دو دنيا، هر دو بر هم تاثير ميگذارند و بلکه در حقيقت دنياي حقيقي، حاکم بر دنياي ماتريکسي است و اينکه اسباب عادي در برابر حقيقت عالم به هم مي ريزند، بسيار مضمون عميق و مذهبي اي است. نيو در قسمتهاي بعدي باز هم قدرت بيشتري پيدا مي کند و ابرها را به دور خود مي چرخاند و از يک سوي عالم به سوي ديگر طي الارض مي کند، تا هم سير داستان به تکامل برسد و هم هاليوود راضي و خشنود شود!مطلب ديگري كه بايد بيان كنيم اين است كه در فيلم ماتريكس همه چيز حساب شده است؛ اسم افراد، محلها و اعداد بدون استثناء، با حساب دقيق و از روي عمد انتخاب شده اند که ما تنها به چند نمونه از آن اشاره مي كنيم :
1.اسميت؛ اسم بازرس اسميت از کجا آمده است؟ در صحنه اي از فيلم بازرس اسميت سوار ماشيني ميشود كه پلاك آن Is5416 است اين شماره پلاك اشاره دارد به انجيلي منسوب به Isaiah بخش54 آيه ي 16 كه در آن چنين آمده است : «برحذر باشد كه من اسميت را آفريدم كه بر اخگرها آتش مي دمد و ابزاري براي خود فراهم مي آورد و من او را از براي نابودي خلق كردم».(77)
2.نبوکونزر؛ سفينهاي كه كاپيتانش مورفيس بود، همان بختالنصر است، كه به روايت انجيل پادشاه بابل بوده كه به سبب روي گرداندن مردم از خدا، از طرف خدا اعزام شده براي حمله به اورشليم.
3.زايان ( zion )؛ شهري كه افرادي كه از ماتريكس نجات يافته اند در آن كنار هم جمع شده اند، نام تپهاي است در اورشليم كه معبد سليمان در بالاي آن بنا شده است. همچنين كلمه zion ميتواند تركيبي از zero (صفر) و one (يك) باشد كه اشاره به صفر و يك هاي دنياي ماتريكس دارد.(78)
4.سايفر؛ نام خائني است كه در استفاده از رموز ماتريكس سرآمد همگان است، و معناي آن، شخص يا شيء بدون اهميت و هويت است. شخصيت او تشابهات زيادي با يهوداي خائن در كتاب مقدس دارد و در مواردي خود نيز به آن اشاره دارد.
5.ترينيتي؛ نام همكار مؤنث نيو، به معناي تثليث است.
6.ماتريكس؛ يك برنامه ي رايانه اي كه براي به اسارت كشيدن بشر مورد استفاده قرارمي گيرد، در واژه نامه، ماتريكس به اين دو معني آمده است : 1- رحم 2- داخل يا درون، جايي كه چيزي در آنجا شكل بگيرد، خلق شود يا رشد كند. «ماتريكس» در ذات خود داستاني است درباره تولد و آفرينش.
7.مورفيس؛ مربي نيو، او نيز همانند تعميد دهنده ي مسيح مأموريت دارد تا راه را براي ظهور يك ناجي آماده كند. در اساطير يوناني، مورفيس فرزند هيپنوس و خداوند روياهاست(79)
8.نيو؛ نام مجازي تامس آندرسن، در واقع به معناي جديد و تازه. نيو همچنين به معناي يكتا نيز به كار مي رود.
9.تامس آندرسن؛ آندرسون نام يكي از حواريون عيسي مسيح، كه ديديموس نيز خوانده مي شد و در اساطير يوناني به معناي دوقلو يا همزاد است. آندرسن يعني پسر انسان، يكي از القابي است كه عيسي براي خود استفاده مي كرد. اين نام دوگانه بيانگر فطرت دوگانه ي اوست. (80)قهرمان «ماتريكس» با عنوان «آقاي آندرسن» در معرض آسيبهاي حاصل از قدرت نمايندگان شر است و با عنوان «نيو» برآنها تسلط دارد.
سخن آخر
جنگ نرم از مقولههاي بسيار مهم و حساس در جهان امروز است. از قضا، جنگ نرم برعکس آنچه برخي تصور مي کنند، تنها مربوط به رابطه جمهوري اسلامي ايران با جهان غرب نمي شود. بلكه جنگ نرم جرياني است پويا و ريشه دار که از سوي جهان غرب به راه افتاده است و اين جريان در مقابل کليه کشورهاي جهان که به نوعي در بخشهاي گوناگون با غرب هماهنگ نيستند و به منظور هرچه يکدستتر کردن جهان و نزديکتر شدن ملل گوناگون با تفکرات حاکم بر جريان غالب غربي، که در حال حاضر تحت نفوذ صهيونيسم جهاني است، هدايت و رهبري مي شود. از اين منظر، جنگ نرم نميتواند مختص عرصه سياسي و با هدف براندازي يک نظام باشد. اين جنگ اهداف خود را در عرصههاي اجتماعي، اقتصادي و به ويژه فرهنگي و مذهبي دنبال مي كند.آن چه ما در اين تحقيق بيان كرديم تنها اشاره اي بود به تبيين اين موضوع و انگيزه هاي جهان غرب در اين خصوص و براي مصداق نيز تلاش کرديم تنها به برخي از مصاديق کاملاً عيني اشاره كنيم. متأسفانه متوليان اصلي فرهنگ و مذهب يعني نهادهايي همچون حوزههاي علميه، ارشاد اسلامي و صدا و سيما چندان در اين عرصه، پويا و با حساسيت درست و منطقي عمل نکرده اند و ما هر روز شاهد پخش آثار گوناگون فرهنگي با مضموني فاسد در سطر رسانه ها و جامعه هستيم که ذكر بخش کوچکي از آنها نيز در اين مجمل نمي گنجد. مهمتر اينکه هيچگاه چنين آثاري مورد نقد و روشنگري کافي براي مخاطبان از طريق رسانه ملي قرار نمي گيرد و اين باعث مي شود تا اثرات غيرمستقيم و دراز مدت آن به تدريج و با ملايمت در سطوح جامعه گسترش يابد. لذا توجه جدي به چند نکته ي بسيار مهم از سوي متوليان فرهنگي جامعه کاملاً ضروري است :
1. هدف از ذکر مطالب فوق به هيچ عنوان اين نيست که مردم بايد از تماشاي آثار زيبا و جذاب سينمايي و تلويزيوني جهان با موضوعاتي اينچنين جذاب و پر مخاطب محروم شده و در عوض تنها بيننده آثار دسته چندم و غالباً به لحاظ فني ضعيف توليد داخل باشند، بلکه تأکيد داريم با تبيين موضوع و روشنگري لازم از طريق برنامه هاي مناسب و جذاب مي توان مخاطبان را به تحليل فيلم و دقت در محتواي آثار تشويق نمود و در اين راه ياري رساند. بديهي است در عصر ارتباطات توقع اجراي سياست «ديوار آهنين» نميتواند منطقي و حتي عملي باشد.
2. اغلب اينگونه آثار از جذابيت هاي بسياري براي مخاطبان جهاني برخوردارند، لذا بر متوليان فرهنگي کشور واجب است تا در جهت هرچه جذابتر و تکنيکي شدن آثار توليدي داخلي در جهت جذب مخاطب بکوشند و تنها به غني بخشيدن به محتواي آثار بسنده نکنند.
3. ادبيات ايراني آکنده از قابليت هاي دراماتيک جذاب است که مي-تواند پايه بسياري از آثار نمايشي فاخر با مخاطب جهاني باشد. در اين ميان، شاهنامه حکيم ابوالقاسم فردوسي تنها يکي از آنهاست. لازم است سينما و تلويزيون ايران با بهره گيري از اين فضاهاي تصويري و خلق توليدات جذاب بصري تلاش کند تا هرچه بيشتر و بهتر حس زيبايي دوستي مخاطبان خود را ارضا نمايد و در پي جذب مخاطبان جهاني برآيند. در آخر آنکه جنگ امروز در دنيا، «جنگ رسانه» است و اگر مي خواهيم در اين ميدان پيروز باشيم بايد ابزار رسانه را بشناسيم و نه تنها با تهاجمات فرهنگي مبتني بر نظام صهيونيستي مقابله کنيم، بلکه درجهت شناساندن فرهنگ غني ايراني اسلامي خود به اذهان تشنهي جهان باشيم.
پينوشتها:
54. ر.ک www.psyop.ir
55. پيرامون مسيحيت صهيونيستي ر.ک www.avinyfilm,ir
56. ر.ک www.siasatema.com
57. ر.ک www.avinyfilm.ir
58. ر.ک www.tahery.blogfa.com و www.fa.wikipedia.org
59. ر.ک www.csitoloo.com
60. ر.ک www.csitoloo.com
61. براي شناخت کامل اين فيلم ر.ک www.imdb.com
62. ر.ک www,vista,ir
63. ر.ک www.babasirat.mihanblog.com
64. ر.ک www.findfa,com
65.ر.ک www.hollywoodfilms.persianblog.com
66. ر.ک www.mohsenelf.gigfa.com و www.filmnegar.blogfa.com
67. ر.ک www.yasgold.blogfa.com
68. ر.ک www.farabit.ir
69. ر.ک www.naghdefilm.parsiblog.com
70. ر.ک www.sasara.blogfa.com و www.30nema.30nema.com
71. ر.ک www.mahdiyan82.blogfa.com
72. ر.ک www.2-2bartar.mihanblog.com و www.aviny.com
73. ر.ک www.khazzeh.com
74. ر.ک www.iryahoo.multiservers.com و www.aftabir.com
75. ر.ک www.tebyan.net و www.rooz8.com
76. ر.ک www.forum.vivadl.com
77. ر.ک www.forum.cinemacenter.ir
78. ر.ک www.hojatebnelhasan.mihanblog.com
79. ر.ک www.iricap.com
80. ر.ک www.vista.ir
فهرست منابع و مآخذ :
1.باير ناس، جان، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حکمت، چاپ پانزدهم، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي تهران1381
2. پاشائي، ع، راه آيين (دَمَّه پَدَه)، مؤسسه نگاه معاصر، تهران 1385
3.توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)؛ موسسه فرهنگي طه، تهران ۱۳۷۹
4.جبرائيل، آرش، آموزه هاي بودا.
5.کَريدرز، مايکل، بودا، ترجمه علي محمد حق شناس، مؤسسه طرح، تهران 1372
6.مبلغي آباداني، عبد الله، تاريخ اديان و مذاهب جهان، موسسهي آموزشي امام خميني(ره)، تهران ۱۳۷۹
7.نادري، ناصر، سرگذشت اديان، مؤسسه نشر و تحقيقات ذکر، تهران 1384
8.وير، رابرت، جهان مذهبي : اديان درجوامع امروز، ترجمه دکترعبدالرحيم گواهي، چاپ دوم، چاپخانه دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1378
9.هوپ، جين، بودا : قدم اول، ترجمه علي کاسني، مؤسسه جهان کتاب، تهران 1378
10.هوکنيز، بردلي، آيين بودا، ترجمه محمدرضا بديعي، چاپ سوم، انتشارات اميرکبير، تهران 1380
11.هيوم، رابرت، اديان زنده جهان، ترجمه دکترعبدالرحيم گواهي، چاپ دوازدهم، دفترنشر فرهنگ اسلامي تهران 1382
12.www.behdashtemanavi.com
13.www.rooz8.com
14.www.rohsa.blogfa.com
15.www.imdb.com
16.www.aftabir.com
17.www.hojatebnelhasan.mihanblog.com
18.www.mtooyserkani.com
19.www.naghdefilm.parsiblog.com
20.www.goshayeshgarebozorg.parsiblog.com
21.www.yasgold.blogfa.com
22.www.vista.ir
23.www.babasirat.mihanblog.com
24.www.hermes.blogsky.com
25.www.mahdiyan82.blogfa.com
26.www.farabit.ir
27.www.iricap.com
28.www.tebyan-zn.ir
29.www.bashgah.net
30.www.khazzeh.com
31.www.jamejamonline.ir
32.www.psyop.ir
33.www.moviefa.org
34.www.siasatema.com
35.www.shia-news.com
36.www.tarikhema.ir
37.www.qiu.ir
38.www.aryapdf.com
39.www.manaviatenovin.com
40.www.smostaghaci.persianblog.ir
41.www.tahery.blogfa.com
42. www.csitoloo.com
43.www.fa.wikipedia.org
44.www.avinyfilm.ir
45.www.aviny.com
46.www.mindmotor.net
47.www.iryahoo.multiservers.com
48.www.sarsara.blogfa.com
49.www.bikalamfilm.titrblog.com
50.www.cinematic.blogsky.com
51.www.2-2bartar.mihanblog.com
52.www.mohsenelf.gigfa.com
53.www.30nema-30nema.com
54.www.forum.vivadl.com
55.www.forum.cinemacenter.ir
56.www.filmnegar.blogfa.com
57.www.findfa.com
58.www.hollywoodfilms.persianblog.ir
منبع : راسخون
سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم ِِدیده ی روشنایی